گنجور

 
۶۴۲۱

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

... دل ستی و سینه آتش خانۀ برزین من

گر بفروردین بروید لاله و نسرین بباغ

سالیانست از رخ او و لاله و نسرین من

بر نخواهد شد ز سر عشق من و بیداد او ...

نیر تبریزی
 
۶۴۲۲

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

... مطرب برآر دست و فرو کوب پای رقص

بر روی لاله سنبل مشگین کلاله کن

بر گوشۀ هلال نشان آفتاب جام ...

... بر عنصر وجود مناز می زن آتشی

وزنو سرشت طینت من زانسلاله کن

شیخم کند ز دیدن ماهی دو هفته منع ...

... ای باغبان بشاخ گلی ناز تا بچند

بازآ بشهر سیر گلستان لاله کن

نیر چو وصل عارض لیلی نداد روی ...

نیر تبریزی
 
۶۴۲۳

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

... باغبان گو که به تاوان تماشای گل

برد از خون جگر لاله به دامان از من

صید هشیار ز صیاد گریزد لیکن ...

نیر تبریزی
 
۶۴۲۴

نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶

 

... بحیرتم ز چه این صید کشتی و ز چه هشتی

چه لاله ها که ز غم ریخت بیتو چشم بدامن

کدام گلبن حسرت در اینچمن که نگشتی ...

نیر تبریزی
 
۶۴۲۵

نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

... گر حسرت داغ وی برد دیده به خاک

تا دامن محشر لاله می روید از او

نیر تبریزی
 
۶۴۲۶

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه

 

... باران که در لطافت طبعش خلاف نیست

در باغ لاله روید و در شوره زار خار

بیهوده این سخن ز حکیمان نکته سنج ...

نیر تبریزی
 
۶۴۲۷

نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۶

 

... شنیده بوی فرودین مگر ز باد عنبرین

بلب گرفته ساتکین ز لاله جو کنارها

اگر نه نرگس چمن کشیده بادۀ کهن ...

نیر تبریزی
 
۶۴۲۸

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲ - در مراثی مولی الکونین حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام فرماید

 

... دست فلک نمود گریبان صبح چاک

بارید از ستاره به بر اشک لاله گون

افتاد شور و غلغله در طاق نه رواق ...

... در گلشن جنان به خلیل ای صبا بگو

بگذر به کربلا و ببین لاله زار من

در خاک و خون به جای ذبیح منای خویش ...

نیر تبریزی
 
۶۴۲۹

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۸ - زبانحال از قول حضرت ابی عبدالله در قتلگاه است

 

... عشق را روز بهار است کجا شد رضوان

تا برد لاله بدامن سوی خلد از چمنم

روز عهد است بکش اسپرم ایعقل ز پیش ...

نیر تبریزی
 
۶۴۳۰

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۱ - نوحهٔ ترکی زبان حال مادر جناب قاسم علیه السلام

 

... اولدی سیل اویناقی کنج محنت آبادیم اویان

طرفه لاله ستان اولوب دورون سرشک آلدن

باشلیوب قمربار افغان سرو آزادیم اویان ...

نیر تبریزی
 
۶۴۳۱

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۰ - در مدح امیرالمؤمنین علیه السلام

 

... ملات خافقیه عرضا و طولا

و بلیها من لاله جمل فیها

و لا ناقته و لا هزخیلا ...

نیر تبریزی
 
۶۴۳۲

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا

 

... در بوستان دهر رخ انبساط نیست

تا غنچه تنگدل بود و لاله داغدار

چشم گهر مدار زد و نان بد گهر ...

نیر تبریزی
 
۶۴۳۳

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۷ - ایضا فی المدیحه

 

... لوحش الله نشنیدیم که سروی بچمن

بار نسرین و گل و لاله و ریحان آورد

کافریرا که پرستش بصنوبر میکرد ...

... دیده بر گلشن روی تو گذشته است مگر

که زخون جگرم لاله بدامان آورد

بچمن غنچه خندان طرب آرد اما ...

نیر تبریزی
 
۶۴۳۴

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در منقبت اسدالله الغالب علی بن ابیطالب (ع)

 

... پیچم همه شب با مار تا صبح به بالینا

ای داغ دل لاله در گلشن رعنایی

وی شعله جواله اندر زبر زینا ...

جیحون یزدی
 
۶۴۳۵

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - وله

 

... از چیست که آورده گرو عقد پرن را

گر لاله بضاعت نگرفت از کف موسی

پس کرده چرا تالی بر طور دمن را ...

جیحون یزدی
 
۶۴۳۶

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - وله

 

... خضر خط لعبت من ایکه بود چهره تو

خرمنی لاله که پرورده از آب بقاست

پر کن آن جام چو مرآت سکندر که دگر ...

جیحون یزدی
 
۶۴۳۷

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح کنزالامجاد و فخرالاوتاد مروج الادباء آقا علی آقا زید عزه

 

... هر کرا دست بود از غم او بر کمر است

تازه رخساره تر از لاله نباشد در باغ

گل رخسار وی از لاله بسی تازه تر است

بشکفد لاله و پژمرده شود دیگر روز

گل او تازه بهر روز ز روز دگر است ...

جیحون یزدی
 
۶۴۳۸

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - وله

 

... تو بدین طره و رخسار بهر جا گذری

سنبل و لاله همی بردمد از رهگذرت

دل صد خیل بموی تو و مو بر بن گوش ...

جیحون یزدی
 
۶۴۳۹

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - وله

 

... زاندل من می طپد که شیشه دارد ببار

لاله بیداغ نیست جز دل تو کز ازل

داغ ورا هر دلی برده پی یادگار ...

جیحون یزدی
 
۶۴۴۰

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - وله

 

... پر سبزه بود ماه توزان خط چو زنگار

معروف بود روی تو بر لاله خود روی

موصوف بود موی تو بر نافه تاتار

گر روی تو شد لاله مرا از چه بدل داغ

ور موی تو شد نافه مرا از چه جهان تار ...

جیحون یزدی
 
 
۱
۳۲۰
۳۲۱
۳۲۲
۳۲۳
۳۲۴
۳۶۲