به خطا میرمد آن نرگسِ فتّان از من
که به یک غمزه توان برد دل آسان از من
منّت ابر بهار است ز باران سرشک
بیرخت بر سر یک دشت مغیلان از من
تخم صبرم به دل ای پیر جهاندیده مکار
که نچینی به جز از خوشهٔ حرمان از من
آن شد ایخواه که از جان رود پای شکیب
کآن زمان دست ز من بود و گریبان از من
گریهام کشت دهانی به تبسم بگشای
تا یکی تنگدل ای غنچهٔ خندان از من
باغبان گو که به تاوان تماشای گل
برد از خون جگر لاله به دامان از من
صید هشیار ز صیاد گریزد لیکن
نه بدین گونه که صیاد گریزان از من
نیرّا با همه سودازدگی حیرانم
گرچه آن طفل پریروست هراسان از من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه همین می رمد آن نوگل خندان از من
می کشد خار درین بادیه دامان از من
با من آمیزش او الفت موج است و کنار
روز و شب با من و پیوسته گریزان از من
قمری ریخته بالم به پناه که روم
[...]
یک نگاه از تو و در باختن جان از من
یک اشارت ز تو و بردن فرمان از من
جان بکف منتظر عید لقایت تا کی
روی بنمای جمال از تو و قربان از من
سینه بهر هدف تیر غمت چاک زدم
[...]
شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من
لب خندان ز تو و دیدهٔ گریان از من
سرکشی از تو و ناز از تو تغافل از تو
عجز و زاری و دل و دین و سر و جان از من
چه ضرر می رسد از گریهٔ من ناصح را
[...]
چند بیهوده دلا اینهمه افغان از من
رخ ز من اشک ز من دیدۀ گریان از من
آنشد ایخواجه که از جانرود پای شکیب
کانزمان دست زمن بود و گریبان از من
عاقلان با همه شوریده دلی حیرانم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.