گنجور

 
۵۹۸۱

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۶ - صیادی که با رفیق خود از پی صید رفتند

 

... ای غزال شاخ و سم زرین ما

مست و سرخوش در میان لاله زار

می چری اندر کنار جویبار ...

ملا احمد نراقی
 
۵۹۸۲

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۶ - سوزانیدن زنان هندوان خود را با شوهران

 

... از حریر هند و دیبای فرنگ

پرنیان سرخ و سبز و لاله رنگ

کرد هر هفت همچو طاوس بهار ...

ملا احمد نراقی
 
۵۹۸۳

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۷۸ - بقیه حکایت به آتش انداختن ابراهیم خلیل الرحمن ع

 

... در زمین شوره آب خوشگوار

جای باغ و لاله خار آرد ببار

شبهه نادان فزاید از دلیل ...

ملا احمد نراقی
 
۵۹۸۴

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۰۶ - حکایت آن شخصی که گرفتار دو زن بود و سوء عاقبت آن

 

... گر به گلشن بگذری گل آوری

لاله و ریحان و سنبل آوری

ور به گلخن ساعتی منزل کنی ...

ملا احمد نراقی
 
۵۹۸۵

ملا احمد نراقی » معراج السعادة » باب چهارم » فصل - اسباب محبت و اقسام آن

 

... و این محبت حقیقی است که اعتماد به او می شاید مثل محبت جمال و حسن زیرا حسن و جمال به خودی خود محبوبند و ادراک آنها عین لذت است و چنین گمان نکنی که دوستی صورتهای جمیله نیست مگر از روی شهوت و قصد مجامعت و مقدمات آن زیرا که اگر چه گاهی آدمی صورت جمیله را به این جهت محبت می دارد و لیکن خود ادراک نفس جمال نیز لذتی است روحانی که به خودی خود محبوب است و از این جهت است که آدمی محبت به سبزه و آب روان می دارد نه به جهت اینکه سبزه را بخورد و آب را بیاشامد یا به غیر از مجرد دیدن و تماشا حظی دیگر خواهد از آنها بردارد

و حضرت پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را شکفتگی و نشاط از دیدن سبزه و آب جاری روی می داد و هر طبع مستقیم و قلب سلیمی از تماشای گل و غنچه و لاله و شکوفه و مرغان خوش رنگ و آب لذت می یابد و آنها را دوست دارد بلکه بسا باشد که غمهای خود را به آنها تسلی می دهد بدون اینکه قصد حظی دیگر از اینها داشته باشد

و بدان که حسن و جمال تخصیص ندارد به چیزی که به چشم دیده شود زیرا می بینیم که می گویند این آواز حسن است و حال آنکه آن را به چشم نمی توان دید و همچنین اختصاص ندارد به چیزی که به حواس ظاهره ادراک آن توان کرد بلکه می گویند فلان خلق حسن است و فلان علم حسن است و هیچ یک را به حس ظاهره درک نمی توان نمود بلکه حسن اینها و امثال اینها به عقل ادراک می شود و آدمی بالطبع به آنها و صاحب آنها محبت دارد و از این جهت است که قلوب سلیمه مجبولند بر محبت انبیا و اولیا و ایمه هدی علیه السلام اگر چه به شرف لقای ایشان مشرف نگشته باشند و بسا باشد که محبت آدمی به صاحب مذهب و دین خود به جایی رسد که جمیع اموال خود را در یاری مذهب او صرف کند بلکه اگر کسی در مقام طعن صاحب مذهب او برآید از تن و جان خود می گذرد و در برابر او جان خود را به خطر می اندازد و حال اینکه گاه است هرگز مشاهده صورت آن صاحب مذهب را نکرده و کلام او را نشنیده بلکه سبب حب او امری که عقل او فهمیده از کمالات نفسانیه و صفات قدسیه او و نشر خیرات و افاضه او در عالم و به این سبب که چون صفت شجاعت علی علیه السلام در اقطار عالم مشهور است و سخاوت حاتم بر زبانها مذکور و عدالت انوشیروان در کتب مسطور دلها بی اختیار ایشان را دوست دارند و حال اینکه نه صورت ایشان را دیده اند و نه لذتی از ایشان فهمیده اند و قاعده کلیه آن است که هر که را دیده باطن از دیده ظاهر روشنتر و نور عقل او بر آثار حیوانیتش غالب است لذت محبت او به محاسن عقلیه بالاتر است از آنچه به حسن ظاهر ادراک می شود ...

ملا احمد نراقی
 
۵۹۸۶

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۳۰

 

روزم از هجران شب دیجور شد بار دگر

لاله سان شد دل ز داغ لاله رخسار دگر

بر دل از بیداد چرخم بود چندان بار غم ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۸۷

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۳۱

 

دل پراکنده شد از یاد دلارامی باز

لاله وش شد جگر از داغ گل اندامی باز

داده ام جان به خیال لب شور انگیزی ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۸۸

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۳۲

 

بازم افتاد به دل داغ نگاری که مپرس

لاله زاری است پر از لاله عذاری که مپرس

گشته جان صید بت تازه شکاری که مگوی ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۸۹

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۴۱

 

... لدی اهل النهی ماطاب طوباک

ز خاک ار لاله سان فردا برآیم

ترانی هکذا حیران سیماک ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۹۰

خالد نقشبندی » غزلیات » غزل شماره ۴۳

 

... که دخل هر دو عالم را به مویی زان چو نستانم

چکد بر برگ نسرینش دمادم لاله زان هر دم

چو غنچه دل پر از خون همچک گل پاره گریبانم ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۹۱

خالد نقشبندی » قصاید » هنگام دیدن کوه‌های مدینه منوره

 

... ته این خاک چندان از شهیدان غمش پر شد

به رنگ لاله ها بیرون دل افگار می آید

نگین خاتم جم شد مرا هر دانه سرخی ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۹۲

خالد نقشبندی » قصاید » در وصف باغ باقله عبدالان

 

... چند انواع ریاحین برکنار جویبار

سوسن و لاله بنفشه نرگس دیده نمین

گل شقایق زلف عروس تاج خروس و پیل گوش ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۹۳

خالد نقشبندی » قصاید » در مدح شاه عبدالله

 

... کند تشریف را یک دم به صحن گلشن ارزانی

گدازد از کف پا لاله را مرهم داغ دل

نهد داغ غلامی لاله رویان را به پیشانی

برد تاب از لطافت تازه گلهای بهاری را ...

... ز فرش سبزه گلشن بر زمرد می زند طعنه

بخندد در شکفتن لاله بر یاقوت رمانی

دم از اعجاز عیسی می زند باد سحرگاهی ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۹۴

خالد نقشبندی » قطعات » قطعه شماره ۱۱

 

... هر کسی با یار در گشت گلستان است و من

زاشک سرخم شد کنار از داغ هجران لاله زار

جان نثار مقدم جانان نکرده دم به دم ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۹۵

خالد نقشبندی » مثنویات » مرثیه ای در سوگ عبدالکریم برزنجی

 

... بنفشه دال گشته از تظلم

زبان لاله لال است از تکلم

سخن می کند از بیداد طاعون ...

... به برج زهد و تقوی مهر رخشان

سلاله صاحب الخلق العظیم

امام العالم عبدالکریم ...

خالد نقشبندی
 
۵۹۹۶

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲ - در وصف فروردین و ستایش ولی عهد

 

... سبزه جفت و گه سمن با ارغوان شد

لاله های روشن اندر صحن گلشن

طیره بخش روشنان آسمان شد

قطره های ژاله بر رخسار لاله

چون عرق بر روی یار مهربان شد ...

قائم مقام فراهانی
 
۵۹۹۷

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۲ - در شکست چوپان اوغلی و پیروزی ولی عهد

 

... رخ چو می بینی بشیر و خوی چو ژاله بر حریر

لب چو لاله بر عبیر و خط چو هاله بر قمر

شهد و شکر در رحیق و مشک و عنبر بر شقیق ...

قائم مقام فراهانی
 
۵۹۹۸

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۹ - قصیده شکوائیه از فتنه جوئی ابنای زمان و از بخت بد خود

 

... از شعله جان خود بسوزانم

در آتش دل چو لاله بفروزم

در خون جگر چون غنچه بنشانم ...

قائم مقام فراهانی
 
۵۹۹۹

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۳ - در مدح ظل السلطان علی شاه فرماید

 

... همه از سنگ و گل و آب و نمک خیزد و ما

از گل و لاله و لعل و می و شکر گیریم

باغ حسن ار زسلاطین جهان بستانیم ...

قائم مقام فراهانی
 
۶۰۰۰

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۴ - در تشویق ولی عهد برای راندن سپاه روس از ایران

 

... آویخته از سرو سهی دسته سنبل

آمیخته با سبزه تر لاله نعمان

سنبل نه زره ور بود و سرو زره دار

لاله نه زره سا بود و سبزه زره سان

کس سروندیدست که بی معجز عیسی ...

... خورشید به جوشن کند و ماه به خفتان

هر لاله نیارد خفت بر فرش زبر جد

هر سبزه نباشد جفت با حقه مرجان

این سبزه مگر سرزده از گلشن فردوس

این لاله مگر آمده از روضه رضوان

در تابم ازان سنبل پرتاب که در شهر ...

قائم مقام فراهانی
 
 
۱
۲۹۸
۲۹۹
۳۰۰
۳۰۱
۳۰۲
۳۶۲