گنجور

 
۴۱

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۲

 

... وگر بدنشان باشی و بدکنش

ز چرخ بلند آیدت سرزنش

جهاندار اگر دادگر باشدی ...

فردوسی
 
۴۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۴

 

... پذیره شدن را فرا پیش خواند

به مردیش بر چرخ گردان نشاند

بدو گفت پیش فرستاده شو ...

فردوسی
 
۴۳

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۸

 

... چنین گفت کاین فر زیبای تو

همی چرخ گردان سزد جای تو

به کام تو شد روی گیتی همه ...

... چگونست ماه و شب و روز چیست

برین گردش چرخ سالار کیست

دل شاه ازان دیو بی راه شد ...

... به گیتی مراو را نمودست چهر

ندانست کاین چرخ را مایه نیست

ستاره فراوان و ایزد یکیست ...

... ز دانندگان بس بپرسید شاه

کزین خاک چندست تا چرخ ماه

ستاره شمر گفت و خسرو شنید ...

فردوسی
 
۴۴

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۹

 

... پس از تو بدین داستانی کنند

که شاهی برآمد به چرخ بلند

که تا ماه و خورشید را بنگرد ...

فردوسی
 
۴۵

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۴

 

چو یک بهره از تیره شب در گذشت

شباهنگ بر چرخ گردان بگشت

سخن گفتن آمد نهفته به راز ...

... به گیتی ز خوبان مرا جفت نیست

چو من زیر چرخ کبود اندکيست

کس از پرده بیرون ندیدی مرا ...

... ببود آن شب تیره دیر و دراز

چو خورشید تابان ز چرخ بلند

همی خواست افگند رخشان کمند ...

فردوسی
 
۴۶

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۳

 

چو افگند خور سوی بالا کمند

زبانه برآمد ز چرخ بلند

بپوشید سهراب خفتان جنگ ...

فردوسی
 
۴۷

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۶

 

... کزویست پیروزی و دستگاه

به فرمان او تابد از چرخ ماه

کند تازه این بار کام ترا ...

فردوسی
 
۴۸

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۰

 

... تهمتن به درد از جگربند بود

چنینست کردار چرخ بلند

به دستی کلاه و به دیگر کمند ...

... همی گشت باید سوی خاک باز

اگر چرخ را هست ازین آگهی

همانا که گشتست مغزش تهی ...

فردوسی
 
۴۹

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۱

 

... تنش را بدان نامداران نمود

تو گفتی که از چرخ برخاست دود

مهان جهان جامه کردند چاک ...

فردوسی
 
۵۰

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳

 

... جهاندار نامش سیاوخش کرد

برو چرخ گردنده را بخش کرد

ازان کاو شمارد سپهر بلند ...

فردوسی
 
۵۱

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴

 

... بر آتش یکی را بباید گذشت

چنین است سوگند چرخ بلند

که بر بیگناهان نیاید گزند ...

فردوسی
 
۵۲

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

... جهان ایمن از تیر و شمشیر تست

سر ماه با چرخ در زیر تست

تهمتن بدو گفت من بنده ام ...

فردوسی
 
۵۳

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶

 

... جهاندار گر مرغ گردد بپر

برین چرخ گردان نیابد گذر

برین سان گذر کرد خواهد سپهر ...

فردوسی
 
۵۴

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸

 

... منه با جوانی سر اندر فریب

گر از چرخ گردان نخواهی نهیب

که من زان فریبنده گفتار او ...

... نپذرفت زان دو خردمند پند

دگرگونه بد راز چرخ بلند

چنین داد پاسخ که فرمان شاه ...

فردوسی
 
۵۵

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

... که بر تو نیاید ز بدها گزند

نداند کسی راز چرخ بلند

مگر کز تو آشوب خیزد به شهر ...

... نیامد ز کاووس و دستانش یاد

برین نیز چندی بگردید چرخ

سیاووش را بد ز نیکیش برخ ...

... به باده بشستند جان را ز غم

چو خورشید از چرخ گردنده سر

برآورد برسان زرین سپر ...

... ازان پادشاهی خروشی بخاست

تو گفتی زمین گشت با چرخ راست

ز بس رامش و ناله کرنای ...

... کجا گفته بودند با او ز پیش

که چون بگذرد چرخ بر کار خویش

سرانجام چون گرددت روزگار ...

... چه بودت که گشتی چنین سوگوار

چنین داد پاسخ که چرخ بلند

دلم کرد پردرد و جانم نژند ...

... من آگاهی از فر یزدان دهم

هم از راز چرخ بلند آگهم

بگویم ترا بودنیها درست ...

... جهانی ز خون من آید به جوش

جهاندار بر چرخ چونین نوشت

به فرمان او بردهد هرچ کشت ...

فردوسی
 
۵۶

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰

 

... ببینم که رای جهاندار چیست

رخ شمع چرخ روان سوی کیست

وگر سوی درگاه خوانمش باز ...

... چو یاد آمدش روزگار گزند

کزو بگسلد مهر چرخ بلند

نماند برو بر بسی روزگار ...

فردوسی
 
۵۷

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

... همان جنگ را مایه و پای نیست

مرا چرخ گردان اگر بی گناه

به دست بدان کرد خواهد تباه ...

فردوسی
 
۵۸

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴

 

... همه بوم و بر آتش اندرفگند

همی دود برشد به چرخ بلند

یکی نامه بنوشت نزد پدر ...

فردوسی
 
۵۹

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۷

 

... چو آید به ایران پی فرخش

ز چرخ آنچه پرسد دهد پاسخش

میان را ببندد به کین پدر ...

فردوسی
 
۶۰

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۹

 

... وزان پس ندانم چه آید گزند

نداند کسی راز چرخ بلند

بدو گفت گیو ای مه بانوان ...

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۴۹۰
sunny dark_mode