مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۰
باشد ز سرشگ لاله گون دل من
چون شیشه می جوش درون دل من ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۱
رفتی تو و اشک لاله گون دل من
شد سلسله جنبان جنون دل من ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۲
گو همره اشک لاله گون دل من
بیرون نرود ز دیده خون دل من ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۳
طفلی که چو اشک لاله گون دل من
در جوش ازو بود درون دل من ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۶
چشمم که سرشک لاله گون آید ازو
پیوسته چو زخم تازه خون آید ازو ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶
... باری از عشق تو باری است که گفتن نتوان
هاتف سوخته را لاله صفت در دل زار
داغی از لاله عذاری است که گفتن نتوان
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳
خوش آنکه نشینیم میان گل و لاله
ماه و تو به کف شیشه و در دست پیاله
در طرف چمن ساقی دوران می عشرت
در ساغر گل کرده و پیمانه لاله
بر سرو و سمن لؤلؤ تر ریخته باران
بر لاله و گل در و گهر بیخته ژاله
وز شوق رخ و قامت تو پیش گل و سرو ...
... ای دلبر گلچهره که مشاطه صنعت
بالای گل از سنبل تر بسته کلاله
آهنگ چمن کن که به کف بهر تو دارد
گل ساغر و نرگس قدح و لاله پیاله
عید است و به عیدی چه شود گر به من زار ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷
... همه از تو خوش بود ای صنم چه جفا کنی چه وفا کنی
همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون
شکنی پیاله ما که خون به دل شکسته ما کنی ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶
... به حسرت زین گلستان با صد افغان رفتم و بردم
به دل داغ فراق لاله رویی سرو بالایی
به ناکامی دو روز دیگر از کوی تو خواهم شد ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - قصیدهٔ طلوعیه
... میان روضه خضرا روان شد چشمه روشن
کنار چشمه روشن برآمد لاله حمرا
ز دامان نسیم صبح پیدا شد دم عیسی ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - تجدید مطلع
... میان سبزه غلطد با صبا نسرین بی تمکین
عیان با لاله جام می زند رعنای نارعنا
به پاسخ نارون گفتش کز اطفال چمن بگذر ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - مطلع دوم
... در آن روز سلامت سوز کز خون یلان گردد
چو روی لیلی و دامان مجنون لاله گون صحرا
کمان بر گوشه بر بندد گره چون ابروی لیلی ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶
... مصفا ساز در گلشن به آب چشمه روشن
به نازک تن بپوش آنگه حریر از لاله حمرا
به روی یکدگر چون شاهد گل هفت پیراهن
ز رنگین لاله ها گلگون قصب درپوش بر پیکر
ز گلگون غنچه ها رنگین حلی بر بند بر گردن ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها » شمارهٔ ۳۹ - تاریخ وفات
... روشن از عارضش این نه خرگاه
چون شد آن سرو قد لاله عذار
از سموم اجلش حال تباه
سرو ازین غصه به بر جامه درید
لاله زین غم ز سرافکنده کلاه
ریخت در فرقتش آن خاک بسر ...
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیع بند - که یکی هست و هیچ نیست جز او
... ز آب بی رنگ صد هزاران رنگ
لاله و گل نگر درین گلزار
پا به راه طلب نه و از عشق ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱ - نیایش و عرض شکوی
... بایسک المستجیر عزتک المستجار
لاله گلزار توست سینه اخگرفروز
واله دیدار توست دیده اخترشمار ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۴ - در وصف حضرت رسول اکرم(ص)
... آبی به رخ آمد چه زمین را چه زمان را
افلاک شد از عکس گل و لاله شفق رنگ
مشاطه نوروز بیاراست جهان را ...
... دلتنگ تر از غنچه به گلزار گذشتم
تا جلوه به نظاره دهم لاله ستان را
گفتم به نسیم سحر این داغ جگرسوز ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح حضرت امیر مؤمنان (ع) و شکوه از غربت
... رخسار نو خطیست ز هرجا دمدگیا
هر لاله ای نمونه ی حسن برشته ای ست
هرسنبلی خبر دهد از زلف مشکسا ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح امیر مومنان حضرت علی بن ابیطالب
... بر کوه کند سایه اگر ابر حسامش
از ژاله ستاند دیت لاله ستان را
بردارد اگر باد کفش دست تسلی ...
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در توصیف شعر خود و مدح حضرت امیرمؤمنان (ع)
... خارا اساس فکرت رنگین کرشمه ام
ساغر چو لاله بر سر کهسار بشکند
ایمان به شعرم آورد آن نکته رس که او ...