گنجور

 
۵۴۱

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۶ - فی المدیحه

 

... از غریو کوست اندر گنبد گردان طنین

صدره بخت ترا بی جاده خورشیدگوی

خاتم قدر ترا فیروزه گردون نگین ...

قاآنی
 
۵۴۲

صفایی جندقی » دیوان اشعار » قطعات و ماده تاریخ‌ها » ۲۷- شخص شقاق و شیطنت شد به جهنم از جهان

 

... گفت که پای کم گیر و به ماتمش بگو

جاده ی جواد دون رو بسفر گشوده شد

۱۲۸۷ق

صفایی جندقی
 
۵۴۳

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷

 

... اقبال ما ز عشق بلنداست وارجمند

ما را مبین که پست تر از خاک جاده ایم

بلند اقبال
 
۵۴۴

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۲۴

 

در بیان اینکه طی وادی طریقت و قطع جاده ی حقیقت را همتی مردانه در کارست که آن جامه مناسب براندام قابلیت هر کس و پای مجاهده ی هر نالایق را پایه ی دسترس نیست لمؤلفه

نه هر پرنده به پروانه می رسد در عشق ...

عمان سامانی
 
۵۴۵

افسر کرمانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

ز آن جوهر گل شمیم رخ بیجاده

کز کام به دل سفر کند بی جاده

اندک خور و اندکی مرا ده ساقی ...

افسر کرمانی
 
۵۴۶

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۲۲ - لعل درفشان

 

... در گردنم بیفکن از زلف خویش طوقی

در کوی خویش جاده در جرگه سگانت

یک بوسه گر فروشی جانا به قیمت جان ...

ترکی شیرازی
 
۵۴۷

طغرل احراری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵

 

... تا نباشی رهنورد وادی دشت عدم

کی رسی در جاده اقبال این بال فرس

بی فنا حاصل نگردد دولت دیدار او ...

... می شود آیینه اینجا تیره از جوش نفس

هرکه را باشد به قدر مشرب خود جاده ای

کی بود فیل دمان را تاب یک گشت فرس ...

طغرل احراری
 
۵۴۸

طغرل احراری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - نصیب قصیده

 

... سقای کوثر زو خجل زیرا که احسان پرورد

عکسش اگر در کوه فتد بی جاده و گوهر دمد

همچون بدخشان تا ابد لعل درخشان پرورد ...

طغرل احراری
 
۵۴۹

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۲ - تمهید

 

... از قم خود زنده تر کن زنده را

خیز و پا بر جاده ی دیگر بنه

جوش سودای کهن از سر بنه ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۰

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۳ - حکایت نوجوانی از مرو که پیش حضرت سید مخدوم علی هجویری رحمة الله علیه آمده از ستم اعدا فریاد کرد

 

... سنگ ره آبست اگر همت قویست

سیل را پست و بلند جاده چیست

سنگ ره گردد فسان تیغ عزم ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۲

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۹ - الوقت سیف

 

... فطرتش زحمت کش تکرار نیست

جاده ی او حلقه ی پرگار نیست

عبد را ایام زنجیر است و بس ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۳

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۵ - در معنی اینکه وطن اساس ملت نیست

 

... طرح تدبیر زبون فرجام ریخت

این خسک در جاده ی ایام ریخت

شب بچشم اهل عالم چیده است ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۴

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۱۷ - در معنی اینکه نظام ملت غیر از آئین صورت نبندد و آئین ملت محمدیه قرآن است

 

... قطع کردی امر خود را در زبر

جاده پیمای الی شیی نکر

گر تو میخواهی مسلمان زیستن ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۵

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۲ - در معنی اینکه جمعیت حقیقی از محکم گرفتن نصب العین ملیه است و نصب العین امت محمدیه حفظ و نشر توحید است

 

... نا خدا را یم روی از ساحل است

اختیار جاده ها از منزل است

بر دل پروانه داغ از ذوق سوز ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۶

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۷ - خطاب به مخدرات اسلام

 

... از سر سود و زیان سودا مزن

گام جز بر جاده آبا مزن

هوشیار از دستبرد روزگار ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۷

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۷۳ - خیال او درون دیده خوشتر

 

... مرا صاحبدلی این نکته آموخت

ز منزل جاده پیچیده خوشتر

اقبال لاهوری
 
۵۵۸

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰۴ - تراش از تیشهٔ خود جادهٔ خویش

 

تراش از تیشه خود جاده خویش

براه دیگران رفتن عذاب است ...

اقبال لاهوری
 
۵۵۹

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲۱ - خیز و نقاب بر گشا پردگیان ساز را

 

... نغمه تازه یاد ده مرغ نوا طراز را

جاده ز خون رهروان تخته لاله در بهار

ناز که راه میزند قافله نیاز را ...

اقبال لاهوری
 
۵۶۰

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳۲ - ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست

 

... مرید همت آن رهروم که پا نگذاشت

به جاده یی که درو کوه و دشت و دریا نیست

شریک حلقه رندان باده پیما باش ...

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰