سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۳ - اندر صفات پیغامبر علیهالسلام
... خلق و خلقش وجود آدم بود
غرض او بد ز گردش عالم
خوانده او و طفیل او آدم ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۹ - اندر صفت شب گوید
... گاه پیدا و گاه ناپیدا
گردش انجم از ورای اثیر
خیل رومی به گرد زنگی پیر ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۳ - اندر صفت ربیع و تشبیهات گوید ذکر الربیع یحیی القلوب المیتة و یشرح الصدور الضیقة
... زلف کوتاه کرده دست بهار
نی چنانست گردش بی باک
زلف شب را گرفته کش سوی خاک ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۳۵ - التمثیل فی شکر هدایةالاسلام
بود عمر نشسته روزی فرد
گردش اصحاب صفه با غم و درد
هریک از شادی ره اسلام ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۷ - حکایة فیالتّمثّل الصوفی
... این همان مسجد و همان شاهد
لیکن از بخت ما و گردش حال
بود بر من حرام و بر تو حلال ...
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۷ - در صفت منجّم حاذق و منافق و تمثیل اصحاب دعوی به غیر معنی فی بطلان احکام النجوم و صفة هیئةالفلک و واضع هذاالعلم، قال النبّی علیهالسّلام: النجوم حق و احکامها باطل، و قال علیهالسّلام: من آمن بالنجوم فقد کفر، و قال علیهالسّلام: تعلموا منالنجوم ماتعرفون به ساعات اللیل والنهار، و قال امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام: تعلموا بالنجوم فانه علم من علومالنبوة و قالاللّٰه تعالی: والسماء ذاتالبروج، والشّمس والقمر بحسبان
... همه در فال و زجر خودکامند
نفس از گردش نجوم زنند
سال و مه فال سعد و شوم زنند ...
... برتر از حد وجه و نقص و زیاد
گردش و رفتن و هبوط و صعود
که ز تأثیرشان شود موجود ...
... فلک المستقیم و جیب المیل
غایت ارتفاع و گردش لیل
گه رحاوی و گاه دولابی ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - د رمدح شمس الدین ابوالفتح محمد بن علی وزیر
... و آنجا که بود مهرش چون روز بود شب
بر قاعده خدمت او گردش گردون
در دایره طاعت او جنبش کوکب ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - نیز در مدح اتسز
... منت خدای را که رسیدم بصدر تو
با من نماند گردش ایام را عتاب
نی اخترم بچشم اداوت کند نظر ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - هم در مدح اتسز
... روان جان نفسی بی هوای مجلس تو
مرا ز گردش افلاک شادمان نبود
خدای داند از حال من که در همه حال ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - هم در مدح اتسز گوید
... مشتری جبهت و قمر رفتار
آسمان گردش و زمین پیکر
سوی بالا چو دعوت مظلوم ...
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح امام حسام الدین ابو حفص عمربن عبدالعزیز بن مازه بخاری
... ای صبح بدسگال تو در تیرگی چو شام
حاصل ترا ز گردش گردون همه مراد
عاید تر از بخشش یزدان همه مرام
وطواط » رباعیات » شمارهٔ ۱۴ - در تغزل
دل جام وفا به دست اخلاص گرفت
جان در طلبش گردش رقاص گرفت
مسکین چه خبر داشت که سلطان فراق ...
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح شه مظفر تمغاج خان
شه مظفر تمغاج خان کامروا
که گردش فلک توسن است رام ورا
ورای او ملکی نیست در بسیط زمین ...
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح سلطان رکن الدین
... برس بکام دل ای شاه زود و دیر بزی
ز گردش فلک زود گرد دیر بقا
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح دهقان اجل احمد سمسار
... آرد مه و خورشید شب و روز پدیدار
از گردش او باد مه و سال و شب و روز
در دیده اعدات فرو ریخته زنگار ...
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - خطاب به خود
تا کی ز گردش فلک آبگینه رنگ
بر آبگینه خانه طاعت زنیم سنگ ...
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸ - در مدح شاه توران
... که ملکت از دعشان ش قوی بنیاد و مستحکم
همی تا گردش چرخ سبک دوران همیزاید
شب مظلم ز روز روشن و روز از شب مظلم ...
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - امام کیست
... نگر که فضل کرا کرد از بنی اعمام
نگر که گردش ترویج دین و بودش یار
ولی که بود ابر ذوالجلال و الاکرام ...
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - در مدح فضل بن عمران
... میاسای یکساعت از گوی بازی
ز آسایش این و از گردش آن
بچوگان دست اجل برده بادا ...
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطایبه
... زین سان بفشردی تو مر این سرخ لعین را
کاسیب زد اینک سر گردش به جگر بر
چون شمع دراز است ولی هست گرز شکل ...