امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۳۸۹
... وی لفظ تو پاکیزه تر از لؤلؤ مکنون
دارنده دهری و نیی گردش افلاک
روزی ده خلقی و نیی ایزد بیچون ...
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۲
... زطرف گوهر و زرین ستام زیور او
چو سرفرازد وگردش کند به میدان در
سپهر وار بود گردش مدور او
به ابر ماند چون پی نهاد و نعره گشاد ...
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۲
... سخنوران همه بر فرش تو نهاده جباه
شمرده سیصد و پنجاه سال گردش چرخ
ز سال دولت و عمر تو سیصد و پنجاه
امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۱
... الا به واسطه نشود عقد پایدار
رنجی که گردش فلک آورد پیش او
رازی نهفته بود که اکنون شد آشکار ...
امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۲
... تو زین معنی شرف داری به شاهان مقدم بر
نبیند دیده دولت نزاید گردش گردون
چو تو شاهی مبارک روی و سلطانی معظم بر ...
امیر معزی » ترکیبات » شمارهٔ ۳
... او در شرف و مرتبه بیش از دگران است
زیرا که چو او گردش ایام کم آورد
در مرتبه جاه ز عیوق گذشته است ...
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
... دو دیده تیر جفای تو را نشانه کنم
رمیده کرد زمن گردش زمانه تو را
بدین سبب گله ازگردش زمانه کنم
سیاه خال تو دانه است و تیره زلف تو دام ...
امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۵۵
... گردون به مراد رای تو گردان باد
وز گردش آن هر چه تو خواهی آن باد
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴ - در بی ثباتی عمر
... به شمشیر خرسندی ای نیکمرد
بزن گردن آز و گردش مگرد
به پشمین تن تیره گون را بپوش ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۹ - پرورش کوش
... بدو آتبین گفت کای نیکمرد
سرخویشتن گیر و گردش مگرد
که او دیو زاد است و دژخیم و تند ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۶۰ - پژوهش شاه چین برای شناسایی فرزند
... زمان تا زمانم سرآید زمان
چنین آمد از گردش آسمان
جز از تو مرا نیست فرزند هیچ ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۰۱ - حمله ی کوش به دربند
... چون او بازگردد ز دریا کنار
شوم ایمن از گردش روزگار
ز سیصد تن افزون نبود آن سپاه ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۳ - محاصره کردن کوش شهر بسیلا را
... سر باره اش ناپسوده سحاب
یکی ژرف دریا به گردش روان
که خیره شد از دیدن وی روان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۰۳ - جنگ نستوه و کارم با کوش
... ببستند بر کینه جستن میان
شب و روز گردش همی تاختند
گهی چرخ و گه ناوک انداختند ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۱ - محاصره ی طولانی شهر خمدان
... ز بیمش نهان کشته گردنده چرخ
به گردش یکی کنده بودی بزرگ
که نتوان بریدنش پیل سترگ ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۴۲ - پیشنهاد قارن به کوش برای جنگ تن به تن
... بگردیم هر دو به آوردگاه
ببینیم تا گردش آسمان
کرا خواهد آورد بر سر زمان ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۸۰ - کارهای نیک کوش و دوست گرفتن مردمان او را
... همه سنگ خارا از ارزیز بهر
بدان سان درآورد گردش حصار
که گشت از بلندی یکی کوهسار ...
... چو ناکور و چون نیرو و قیروان
به گردش در آورد روان
بدان نیکوی کآن دلاور نمود ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۰۱ - نامه بردن فاروق به جانب مرز خوبان به کوش و اظهار فرمانبرداری
... که گر باد را اندر آری به بند
هم از گردش چرخ یابی گزند
نیای تو ضحاک جنگی کجاست ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۱۵ - گفتگوی قارن با سلم در بسیاری سپاه کوش
... ندانم که فرجام این کارزار
چه پیش آورد گردش روزگار
چنین پاسخش داد کای سرفراز ...
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۴۴ - پیروزی سیاهان و گریختن کوش
... وز آن دشت برداشت یکسر سپاه
چو حلقه به گردش در آمد به شب
نه آواز کوس و نه شور و جلب ...