گنجور

 
۴۲۴۱

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح جمال الدین محمد یحیی

 

... گشت گویی ز بیح مینا رنگ

هست گویی ز شاخ مرجان بار

آب و خاک چمن کز او خجلند

آب حیوان و در دریا بار

کان یاقوت آفتاب فروغ ...

... گوهر شاهوار کرد نثار

کرده بر جویبار کبک و تذرو

همچو نسرین بر مجره گذار ...

... بر سریر چمن چو سایه فکند

گهر تاج غنچه دیگر بار

زین سپس دست ما و دامن دوست ...

... کاستین صبا و دست سحاب

عنبر افشان شدست و گوهر بار

معنی احتشام جنبش چرخ

صورت اهتمام ایزد بار

صاحب اعظم آصف ایام ...

... شبنمی زو و عالمی ازهار

شجر جویبار دولت را

زو نسیمی و یک جهان انوار ...

... گرچه ارواح در مدارج قدس

دایما صایمند در اخبار

روح قدسی بترک لفظ تو کرد ...

امامی هروی
 
۴۲۴۲

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - تجدید مطلع

 

کای ضمیرت با بر گوهر بار

برده تاب نجوم و آب بحار ...

... نیم جان گوید از زبان عدوت

چون بر آری روانش از بن و بار

مرگ را شد روان ز نایره آب ...

... دامنش پر ز گوهر است که هست

روز رزم تواش بدریا بار

ای بفضل و بزرگی از وزراء ...

امامی هروی
 
۴۲۴۳

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - تجدید مطلع

 

آمدم با ثنای صدر کبار

مرکز فرد را محیط و مدار ...

... شکر عشر عشیری از اعشار

آنکه دست و دل مبارک اوست

منبع جود و معدن ایثار ...

... شاخ تعظیم مقتدای جهان

باد سر سبز و تازه از بن و بار

باد مأمور امر تو همه چیز ...

امامی هروی
 
۴۲۴۴

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح شمس الملک

 

... پرتوی گر بر زمین افتد ز رأی روشنش

جود او بی بار منت گنج گوهر می کند

سکته ی سکان گیتی را ز خاک مخزنش ...

... ز آب فرمان تو هر شاخی که سر سبز است باد

از زمرد برگ و بار از لعل و بیخ از چندنش

گلبن اقبال سیراب از سحاب دست تست ...

امامی هروی
 
۴۲۴۵

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - در مدح علاء الدوله ابوالفتح

 

... ای کرده گلبن تو مرا زیر پای خار

وی داده نرگس تو مرا روز بار تیغ

در جویبار چشم تو سروی و بی تو سرو

در جویبار چشم منست ای نگار تیغ

نشگفت اگر بدولت هجر رخت مرا

روید بجای سرو درین جویبار تیغ

چشم خوشت دو مرکز سحر ندلیک هست ...

... در لعل خوشگوارت با چشم پر خمار

زهر است زهر مضمر و بار است بار تیغ

گرچه بلاست در شکر خوشگوار زهر ...

... در روی آفتاب رسل آشکار تیغ

باری مجال نیست کنون آفتاب را

بی حکم او که بر کشد از کوهسار تیغ

ای سایه خدای درخت خلاف تو

کور است بیخ و شاخ و سنان برگ و بار تیغ

بوران شود زیاد عتاب تو در نبرد ...

... زین پیش گر ز ظلم بد اندیش می نخورد

جز مغز استخوان صغار و کبار تیغ

اکنون بفر دولت و تأیید حکم تست ...

... تا بند چون سمندر در آتش و دخان

از درد در میانه ی دود و غبار تیغ

از بس که تن بخاک سپارند و جان بباد ...

امامی هروی
 
۴۲۴۶

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - تجدید مطلع

 

... تازگی یابد چو خوبی از شمن

شاخ عمر حاسدت بی برگ و بار

باد تا باشد چو شاج کرگدن ...

امامی هروی
 
۴۲۴۷

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح الغ ترکان خاتون

 

... از زمرد گردی ار بر دامن لعلش نشست

یا غباری دارد از سنبل گلش بر ارغوان

ز انتقام جزع او یاقوت رمانی مرا ...

... با خرد دی گفت آخر در خلال انزوا

چند رانی لاشه ی اندیشه با بار گران

شعر دلخواه تو چون رخسار خوبانست و تو ...

امامی هروی
 
۴۲۴۸

امامی هروی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹

 

... بگاه آنکه بیان تو شکر افشاند

هزار بار بهر دم زمانه دریا را

ز شرم بخشش دست تو آب گرداند ...

امامی هروی
 
۴۲۴۹

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۸

 

... بی شک از حد عدد بیرون شود تنصیف کن

برقرار خویش بار دیگرش در ثلث مال

ضرب کن چون ضرب کردی آنگهی تضعیف کن ...

امامی هروی
 
۴۲۵۰

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۰

 

... هم از معنیت دعوی بگرویده

مقالت همچو اخبارت ستوده

خصالت همچو اخلاقت حمیده ...

... قدر قدرا چو پشت آسمان گشت

ز بار منت برت خمیده

نه گرد از دامن جاهت فشانده ...

امامی هروی
 
۴۲۵۱

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار دیگر » شمارهٔ ۱۱

 

زهی بپای تفکر بسیط عالم غیب

هزار بار بهر یک نفس بپیموده

سپهر قدر تو بگذشته از مدارج قدس ...

امامی هروی
 
۴۲۵۲

امامی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶

 

... روی دلم ز روی کرم سوی خویش کرد

چندین هزار بار مرا مست هر دو کون

زلفش ببویی از سر هر موی خویش کرد ...

امامی هروی
 
۴۲۵۳

امامی هروی » دیوان اشعار » اشعار ناتمام » شمارهٔ ۱

 

... با زر و لاجورد رخ و زلف حور عین

خورشید را بسایه ی ایوانش بار نیست

در سایه عنایت خورشید ملک و دین ...

امامی هروی
 
۴۲۵۴

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - تجدید مطلع سوم

 

... ملک چو گرد بر آورده او سما کرده

کریم بار خدایی که کان و دریا را

بگاه بذل کف و کلک او گدا کرده ...

امامی هروی
 
۴۲۵۵

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح ظهیرالدین نصیر الملک صاحب دیوان

 

... مشرب روح از عقیق گوهر آگین ساخته

باد یاقوت شکر بار تو در بحران عجز

چشم رنجور مرا چون جان شیرین ساخته ...

امامی هروی
 
۴۲۵۶

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح فخرالملک

 

... دیندار و ملک پرور و گوهر نگار نی

صدری که جز سعادت باران کلک او

ننشاند از هوای هدایت غبار غی

مقصود کون اگر نه کف و کلک اوستی ...

... گر قبله ی قبول نه خاک جناب تست

در بارگاه شرع چه یغما برد چه فی

ور نیستی ز حکم تو کوتاه دست جسم ...

... زهری چنانکه باز نگردد بنام وی

هر روز در جوار تو دولت هزار بار

هر روز در پناه تو ملت هزار پی

امامی هروی
 
۴۲۵۷

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح ضیاء الدین علی

 

... گویی که دستگاه حکیمی است کابلی

ای جویبار تا مه دی مه خریده ای

از فرق تا قدم همه تن در سلاسلی ...

... ای آز را ز خاک در خوان همتت

هر دم هزار بار جهان دیده ممتلی

تا در جهان عقل نیاید بهیچ نوع ...

امامی هروی
 
۴۲۵۸

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴

 

... که چون شد حال بیماری دریغا

شدم صدبار بر درگاه وصلش

ندادم بار یک باری دریغا

ز اندوه فراقش بر دل من ...

عراقی
 
۴۲۵۹

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲

 

عراقی بار دیگر توبه بشکست

ز جام عشق شد شیدا و سرمست ...

عراقی
 
۴۲۶۰

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴

 

... رحم آر که بی تو زندگانی

از مرگ بتر هزار بار است

دیری است که بر در قبول است ...

... کار آن دارد که بر در تو

هر لحظه و هر دمیش بار است

نی آنکه همیشه چون عراقی ...

عراقی
 
 
۱
۲۱۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۱۴
۲۱۵
۶۵۵