جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۳ - در پند دادن و بند نهادن فرزند ارجمند که دست ادراک در فتراک اکتساب کمالات استوار دارد و پای میل در ذیل اجتناب از جهالات برقرار وفقه الله لما یحبه و یرضاه
... به هر یک زین مقاصد چون نهی گوش
مکن از مقصد اصلی فراموش
گرت نبود به کلی سوی آن روی ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳ - نخل خامه رطب بار پیراستن و نخلستان نعت خواجه ابرار به آن آراستن علیه افضل الصلوات و اکمل التحیات
... پیش تو به هدهدیست محتاج
ای مقصد کارگاه تقدیر
مقصود چهل صباح تخمیر ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - گرم شدن مجنون از سماع آوازه لیلی و آهنگ مقام او کردن و چون شکاریان سرگشته به پای خود روی به دام آوردن
... لیک از هر سو نظر همی تافت
از مقصد خود اثر نمی یافت
خون گشت ز ناامیدیش دل ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - گذاشتن مجنون ناقه بچه دار را که در وقت استغراق وی در محبت لیلی به سوی بچه خود باز می گشت و از لیلی دور می انداخت
... آرامگهش بود پس پشت
گر روی به مقصد من آرد
بی مقصد خویش جان سپارد
ور روی کند به مقصد خویش
زان غصه شود درون من ریش ...
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - پیغام فرستادن مجنون پیش پدر تا لیلی را برای وی خواستگاری کند و بردن پدر وی اعیان قبیله را به جهت کفایت این مقصود
... تقریب سخن به آن رساندند
کز مقصد خویشتن حکایت
گویند به پرده کنایت ...
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲
... سرگشتگان کوی بتان را تویی مراد
مقصد یکی ست کعبه روان را اگر صدند
پیش من ای رفیق بد نیکوان مگوی ...
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶
... لایح بود ز لوح جمال تو لایزال
غیر از تو کیست مقصد جامی و مطلبش
یا مقصدی هلم و یا مطلبی تعال
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰۶
اگر وصف مه می کنم مه تویی
وگر قصد ره مقصد ره تویی
وگر قصه سرو گویم بلند ...
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۳
... درها گشاده بر دلت از عالم بقاست
در هر قدم مپای که مقصد نه منتهی ست
در هر گذر مای ست که ره را نه منتهاست ...
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - قصیدهٔ جلاء الروح در جواب قصیدهٔ مرآت الصفا یا بحرالابرار یا قصیدهٔ شینیهٔ خاقانی
... که باشد باد حسرت پای و کوه درد کوهانش
رسی از سیر این ناقه سوی مقصد ولی وقتی
که یابی زاختصاص ناقة الله داغ بر رانش ...
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۳
... کمالات وهمی و راحات حسی
میان تو و مقصد افتاد حایل
بود غبن فاحش اگر مانع آید ...
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۱
... که باشد در کف او قوت جان ها قوت دل ها
ز صد سالک سوی مقصد یکی ره برد و باقی را
شد اندر راه دامنگیر آب و خاک منزل ها ...
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۷۸
... صبحدم بس که گوش در نی داشت
کی به مقصد رسد چو زاهد را
لاشه ای سعی حکم لاشی داشت ...
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۷
... ذلت له الوجوه وخرت له الجباه
دل را به هر دو کون جز او نیست مقصدی
روحی فداء مقصد قلبی و مبتغاه
جامی مگو که غرق گناهم ز آب می ...
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۳
... وز آن سپس چو زپایم شکال را برداشت
شدم روانه به مقصد به گام استعجال
ز باء بسمله تا سین ختم ناس مرا ...
... زدم قدم به صف صوفیان صافی دل
که نیست مقصدشان از علوم جز اعمال
صفیر ذکر زدم بالعشی و الاشراق ...
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱
... ما هم طالبیم و او مطلوب
ما همه قاصدیم و او مقصد
او قدیم است و مابقی محدث ...
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۸۹
... چو سلطان دلاور بر صف خنجرگذاران زد
مغیث الدوله یعقوب آن که بود او مقصد اصلی
چو گردون سکه دولت به نام شهریاران زد ...
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۲ - مناجات
ایا کاشف الاسرار و یا فایض الانوار
ویا مقصد الابرار و یا مونس الاحرار
منم مانده گرفتار بدین نفس خطاکار ...
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۲
دل ز لعلش چو قوت بی حد یافت
در یکی لحظه رو به مقصد تافت
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۲۱
... بر طارم افلاک علم زد دل من
دامان امید را ز مقصد پر یافت
در پیروی تو تا قدم زد دل من