گنجور

 
۳۱۰۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

... منقصاید

به پای دل سفر کن گر هوای ملک جان داری

نداری در قدم یک گام لیکن صد زبان داری ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۶۵ - رضی آرتیمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

... جای در زندان و دایم در سرود

پای در دامان و دایم در سفر

در فراق یکدگر اشکند و آه ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۷ - سعدی شیرازی نَوَّرَ اللّهُ روحه

 

... نظر خدای بینان ز سر هوا نباشد

سفر نیازمندان ز سر خطا نباشد

٭٭٭ ...

... ٭٭٭

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۹۸ - عبداللّه بلیانی کازرونی

 

وهو اوحدالدین عبدالله بن ضیاءالدین مسعود بلیان از مضافات کازرون شیراز است و شیخ از قدمای عرفای آفاق و از فرزندزادگان شیخ ابوعلی دقاق گویند برهان العارفین شیخ صفی الدین اردبیلی به صحبت آن جناب رسیده و شیخ او را حواله به جناب شیخ زاهد گیلانی کرده غرض از افاخم کاملین و اعاظم عارفین و زبده موحدین و قدوه مجردین زمان خود بوده مشرب عالی داشته و در سنه ۶۸۳ لوای سفر آخرت افراشته مرقدش در قریه مذکور است واین اشعار از اوست

حقیقت جز خدا دیدن روا نیست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۲۲ - قاسم تبریزی نَوَّرَ اللّهُ رُوْحَهُ

 

نام شریف آن جناب سید معین الدین علی از شیخ خود قاسم الانوار لقب یافته و در اشعار قاسم تخلص می فرموده مرید جناب شیخ صدرالدین موسی خلف الصدق حضرت شیخ صفی الدین اسحق اردبیلی است و به صحبت جناب شاه نعمت الله کرمانی رسیده و اخلاص ورزیده چهار بار پیاده سفر حجاز نموده ریاضات شاقه کشیده تا چهره شاهد مقصود دیده به هرات رفته سکونت نمود جمعی از عوام و خواص به خدمتش رسیدندو ارادتش گزیدند صیت کمالات ظاهری و باطنی آن جناب در انجمن افاضل و اراذل پراکنده گشت ارباب غرض در محفل سلطانی به سعایت وی سخن راندند و گرد ملال بر خاطر شاهرخ میرزا نشاندند لهذا سید را عذر خواست وی از هرات به سمرقند شتافت و از میرزاالغ بیک تعظیم و تکریم تمام یافت در اواخر عمر به خراسان آمده در خرجرد جام توقف فرمود هم در آن قصبه رحلت نمود ولادته فی سنه سبع و خمسین و سبع مایه رحلته فی سنه سبع و ثلاثین و ثمان مایه مدت عمره ثمانین سنه دیوان آن جناب مکرر دیده شده تیمنا و تبرکا این ابیات از ایشان قلمی شد

منقصایده ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۰ - مؤمن یزدی

 

اسمش حسین و ازفضلای زمان خود بوده در نزد علما و عرفا کسب کمالات ظاهری و باطنی نموده مدتها به تصفیه و تزکیه نفس اشتغال داشته آخر لوای سفر عقبی افراشته بر عالم فانی دامن افشاند و این رباعیات در عالم از او یادگار مانده

منرباعیاته ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۳ - افضل کاشی نَوَّر اللّه مَرقده

 

... بی منت دیده خلق عالم دیدن

بنشین و سفر کن که به غایت خوبست

بی زحمت پا گرد جهان گردیدن ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴ - ابوالقاسم فندرسکی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

اسم شریف آن جناب میرابوالقاسم و فندرسک قریه ای است مناعمال استراباد وی وحید عصر و فرید عهد خود بوده بلکه در هیچ عهدی در مراتب علمی خاصه در حکمت الهی به پایه و مایه ایشان هیچ یک از حکما نرسیده جامع معقول و منقول و فروع و اصول بود وبا وجود فضل و کمال اغلب اوقات مجالس و موانس فقرا و اهل حال بود و از مصاحبت و معاشرت اهل جاه و جلال احتراز می فرمودو بیشتر لباس فرومایه و پشمینه می پوشید و به تحلیه و تصفیه نفس نفیس خویش می کوشید همواره از مجالست اعزه و اعیان مجانب و با اجامره و اوباش مصاحب بود این معنی را به سمع شاه عباس صفوی رسانیدند روزی در اثنای صحبت شاه به میر گفت که شنیده ام بعضی از طلبه علوم در سلک اوباش حاضر و به مزخرفات ایشان ناظر می شوند جناب میر مطلب را دریافته گفت من هر روزه در کنار معرکه ها حاضرم کسی را از طلاب در آنجا نمی بینم شاه شرمسار شده دم در کشید مدتی به سفر هندوستان رفت و در آن بلاد به اندک چیزی ملازمت می کرد چون سر حالش فاش گردیده راه بلد دیگر می پیمود غرض آن جناب حکیمی بزرگوار و فاضلی والاتبار بود و کمال تجرد را داشت در دبستان آمده که بدو گفتند که چرا به حج نمی روی گفت در آنجا باید به دست خود گوسفندی کشت و مرا دشوار است که جانداری بی جان کنم کرامات و مقامات آن جناب زیاده از حد تحریر است مرقدش در اصفهان مشهور است

منقصایده قدس سره ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۰۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۱ - رضای شیرازی

 

اسمش حکیم شاه رضا از فضلا و حکما بوده و سفر هند نموده در زمان اکبرشاه در آن مملکت می زیسته همانجا فوت شد زیاده بر این از حالش معلوم نیست از اوست

رباعی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه

 

... منزلت دور و هم خرت لنگ است

با رفیقان سفر مقر باشد

بی رفیقان سفر سقر باشد

بس نکو گفته اند هشیاران ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۸۵ - کمال اصفهانی

 

... وجود را همه خاشاک رهگذر یابی

به پای فکر سفر کن در آفرینش خویش

بسا غنیمت ها کاندرین سفر یابی

به ذوق تو سخن حق اگر چه تلخ بود ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

... منت مکش ار دوست شود حاتم طی

چون در سفریم ای پسر هیچ مگوی

احوال حضر درین سفر هیچ مگوی

ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۱۰۱ - واعظ قزوینی

 

... خلق زمانه را همه گویی زبان یکی است

دور و دراز شد سفر بی خودی مرا

گویا به بوی زلف تو از هوش رفته ام

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳ - اسرار سبزواری سَلَّمَهُ اللّهُ تَعالَی

 

... ز اسرار خویش آگهی اسرار را دهم

چون با خود آیم و سفر از خویشتن کنم

چنگ در دامن دلدار زدم دوش به خواب ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۰ - تمکین شیروانی

 

... که نزد ما جهان بینی نکوتر از جهانبانی

مرا اگر ز سفر هیچ حاصلی نبود

همین نه بس که نیم پای بند در جایی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی

 

... فکر کن تا که محو فکر شوی

بی خبر را چه حاصل از سفر است

سفرش را چه فرق با حضر است

آن سفر را سفر توان گفتن

که مسافر رود به جان از تن ...

... مشهد ار بایدت به خود می پوی

گر سفر بهر جستن یار است

یار با تست این چه پندار است ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۱ - صبای کاشانی

 

و هو ملک الشعرا و سلطان البلغا افصح المتأخرین و المعاصرین فتحعلی خان آن جناب از اعیان و اشراف شهر مذکور بود و مدتی در شیراز راحت نمود در بدو جلوس میمنت مأنوس پادشاه فریدون جاه المستظهر به الطاف الاله حضرت شاهنشاه صاحبقران و خدیو ممالک ایران فتحعلی شاه متخلص به خاقان به وسیله قصاید غرا و مدایح زیبا ازندمای محفل سلطانی و از امرای حضرت خاقانی گردید و روزگاری نیز به حکومت قم و کاشان گذرانید بعد از آن استعفا جسته و به ملتزمین رکاب نصرت مآب پیوسته در سفر و حضرت به مراحم بی پایان سلطانی مفتخر آمد کتاب مستطاب شهنشاه نامه را به نام نامی و اسم سامی حضرت شهریاری به اتمام رسانیده و مورد عواطف بی کران خسروی گردید دیگرباره ادهم خامه اش به وادی سخن پویان و طوطی ناطقه اش مثنوی گویان شده خداوند نامه را از آغاز به انجام رسانید گوش و گردن عروس روزگار را پر در شاهوار ساخت و آخر در سنه لوای عزیمت به سفر آخرت برافراخت قرب هفتصد سال است که چنین سخن گستری در گیتی نیامده و سالهاست کسی دم از همسری وی نزده جمعی از ارباب انصاف مثنوی وی را بر مثنوی حکیم فردوسی ترجیح نهند غرض ملک الشعرای بالاستحقاق این عده بوده فقیر را به قوت طبع و پختگی اشعار آن جناب کمال اعتقاد است مثنویات و دیوان ایشان زیارت شده است چون مثنویات آن جناب دور از سیاق این کتاب و گنجایش دریا در قطره ای ناصواب است از ایراد آنها معذور چند بیتی بر سبیل تیمن و تبرک از قصیده ای که در افتتاح دیوان فصاحت بنیان مرقوم ودر توحید گفته است بابرخی از اشعار مثنوی موسوم به گلشن صبا که در نصیحت سفته است قلمی گردید

منقصایده فی التوحید ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۳۲ - صفایی نراقی

 

و هو کهف الفضلا و المعاصرین ملا احمدبن ملا مهدی نراقیره نراق از قراء کاشان و ملا مهدی مجتهدی است والاشأن باری والد مولانا احمد از مجتهدین امامیه بود و در فقه و اصول تصنیفات نمود خود هم از اهل اجتهاد و سالک مسلک صلاح و سداد است صاحب کمالات صوری و معنوی و در زهد و ورع او را پایه قوی است با این حال به وجد و ذوق معروف و به خوش فطرتی و شیرین مشربی موصوف وقتی در کاشان مدرسه ای بنا می کردند مولانا عبور نموده این بیت اول را بدیهة فرموده بسیارخوب گفته چند بیت دیگر هم از اوست مثنوی نیز دارد موسوم به چهار سفر

منغزلیاته سلمه الله تعالی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۱۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۵ - کامل خراسانی

 

اسم شریفش ملامحمد اسماعیل و اصلش از قریه ارغد بوده و سال ها تحصیل کمالات نموده به صحبت اکابر دین مبین و ناهجان مناهج یقین رسیده و طریقه مشایخ سلسله علیه ذهبیه کبرویه را برگزید و در کمالات نفسانی و روحانی مرتبه عالی یافته و ارادت به جناب سید عالم شاه هندی که از فحول فضلا و علما و عرفای عهد بوده داشته است و به صحبت جناب سید قطب الدین نیریزی فارسی و آقا محمد هاشم خلیفه او و آقا محمد کازرونی نیز رسیده به مرتبه کمال ترقی نموده۸ و در نظم وجدی تخلص می فرموده و در سنه۱۲۳۲رایت سفر آخرت برافراشته گاهی به طریق مثنوی طبع آزمایی می فرموده مثنوی مختصری از او دیده شد و این چند بیت از آن گزیده شده

منتخب مثنوی اوست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۳۱۲۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۶ - کوثر همدانی

 

و هو قدوة المحققین و زبدة العارفین الحاج محمدرضا بن حاج محمد امین از فحول علمای زمان و به فضایل صوری و معنوی نادره دوران سالها است که به نشر کمالات می پردازد و خلق را از صحبت خود مستفیض می سازد از بدو طفولیت با حضرت زین العارفین و فخر الواصلین حاج محمد جعفر همدانی هم درس و هم روش بوده و به مرافقت آن جناب تحصیل نموده هم به اتفاق به زیارت مکه معظمه فایز شدند و در طریقت اهل درآمدند غرض مولانا سفر عراقین و خراسان کرده با جمعی از اکابر دین و اهل یقین معاشرت و مصاحبت به جا آورده تکمیل باطن در خدمت جناب حاج محمد حسین اصفهانی نموده و مدتها در دارالسلطنه تبریز سکونت فرموده در فن مناظره به غایت قادر و به انواع سخن ماهر عالمی گرانمایه و عارفی بلندپایه است در فن فقه و اصول مجتهد زمان ودر مراتب حکمت سرآمد اهل دوران است عظما و کبرای دولت در تعظیم و توقیرش کوشند و عرفا و علمای ملت در تکریم و تحریمش سعی نمایند و طالبان و راغبان علوم عقلی و نقلی در دریافت حضورش قصب السبق از یکدیگر ربایند آن جناب را تصانیف مفیده و منظومات پسندیده است تفسیر موسوم به درالنظیم او آویزه گوش جان اهل هوش است رساله ای هم در رد مسترمارفین مسیحی نوشته قریب به ده هزار بیت است و مثنوی به قرب هشت هزار بیت در سلک نظم کشیده است و غیر اینها نیز تألیف و تصنیف فرموده بالجمله از اعاظم عارفین و اماجد محققین معاصرین است چون مثنوی آن جناب حاضر نیست بعضی از غزلیاتش نوشته می شود و آن این است درخارج شهر کرمان مرقدش مزار خلایق است

من غزلیاته ...

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۱۵۴
۱۵۵
۱۵۶
۱۵۷
۱۵۸
۱۸۰