... حسن دل را کرد در دوران خط بیتاب تر

هر قدر در موج سنبل چشمه طوفان می کند

نیست از چشم تر عاشق پریشان خواب تر ...

... چون دهم آب از تماشای تو چشم ترکه هست

چین ابروی تو از موج خطر خونریزتر

می گشایم چون نظر بر عارض گلرنگ او ...

... می شود طول امل در موسم پیری زیاد

موج دارددر سراب خشک جولان بیشتر

لقمه بیش ازدهن سرمایه حسرت بود ...

... چون کواکب ریگ خندان می نماید در نظر

تا که زلف افشاند بر صحرا که از موج سراب

روی صحرا سنبلستان می نماید در نظر ...

... پای فرسوده چه گل چیند ازین نشترزار

رفرف موج درین بحر به ساحل نرسید

کشتی ما چه خیال است که آید به کنار ...

... گرتو هم تشنه بحری قدم از جا بردار

نیست عالم به جز سلسله موج سراب

قدمی پیش نه این سلسله از پا بردار ...

... بار سوزن به دل نازک عیسی مگذار

سیل را مانع رفتار نمی گردد موج

من سودازده را سلسله بر پا مگذار ...

... چگونه مانع غفران شود در آخر کار

ز موج ریگ روان است بر جناح سفر

مدار چشم اقامت ز عمر خوش رفتار ...

... اگر به ساحل مقصد رسیدنت هوس است

چو موج باش درین بحر خوش عنان زنهار

جهان رباط خراب وجهانیان سفری ...

... گران مباش درین بحر بی کران زنهار

ز هیچ وپوچ بود تارو پود موج سراب

مرو ز راه به آرایش جهان زنهار ...

... به ابر همچو صدف وا مکن دهان زنهار

عنان موج به دست اراده دریاست

مکن ز کج روی آسمان فغان زنهار ...

... نبسته است درین رشته جز ندامت هیچ

مرو ز راه به موج سراب موی کمر

ربوده است قرار و شکیب من صایب ...

... خط امان ترا ز شبستان روزگار

نتوان گرفت دامن موج سراب را

زنهار دل مبند به سامان روزگار ...

... لب بر مدار از لب پیمانه دربهار

بی موج سبزه نشأه می گل نمی کند

زندان می پرست بود خانه در بهار ...

... سروی ندارداز تو چمن جامه زیب تر

موج سراب شب نفسی راست می کند

دلهای شب ز روز منم ناشکیب تر ...

نادان ز حرص درتب و تاب است بیشتر

در شوره زار موج سراب است بیشتر

درعالمی که خرج تماشا شود نگاه ...

... زین آبها که درگره سخت گوهرست

امید من به موج سراب است بیشتر

افزود از دمیدن خط پیچ و تاب زلف ...

... برهرکه درمقام رضا قطره می زند

هرموج از این محیط بود ساحل دگر

دل بسته ام به پرتوشمعی که هرنفس ...

... غافل مشوزحق که کشیده است هرطرف

موج سراب سلسله باطل دگر

دل درجهان مبند که بیرون زنه سپهر ...

... در پرده سیاهی فقرست آب خضر

از راه صدق دامن موج سراب گیر

صایب برو ز عالم صورت به گوشه ای ...

... بااین دو سه آتش چه کند تشنه دیدار

خونریزتر از تیغ بود موج خرامش

جان چون به کنار آید ازین قلزم خونخوار ...

... سر برکت هست نهان درگله بسیار

چون ریگ ز هر موج مراتخت روانی است

ایجاد کند شوق ز خود راحله بسیار ...

... درین محیط ز طوفان مکن ملاحظه صایب

که همچو موج شود هر شکست شهپر دیگر