گنجور

 
صائب تبریزی

شورش دیوانه گردد از بیابان بیشتر

می شود وحشت فزون چون گشت میدان بیشتر

نیست ممکن دل شود ساکن زدست رعشه دار

وحشت مجنون شد از وحشی غزالان بیشتر

شوخ چشمی دربساط صنع عین غفلت است

هرکه بیناتر درین هنگامه حیران بیشتر

خشک سازد ریشه نخل هوس رانان خشک

آرزو گرددز نعمتهای الوان بیشتر

می شود طول امل در موسم پیری زیاد

موج دارددر سراب خشک جولان بیشتر

لقمه بیش ازدهن سرمایه حسرت بود

تلخ گردد عیش مور ازشکرستان بیشتر

منت دست حمایت کارصرصرمی کند

شمع می لرزد به جان در زیر دامان بیشتر

نیست در زندان تن جانهای کامل راقرار

خصم آرامند گوهرهای غلطان بیشتر

شسته رویان گرچه می شویند از خاطر غبار

می دواند ریشه دردل خط ریحان بیشتر

چرخ صائب برمراد سفلگان گردد مدام

در زمین شور بارد ابر احسان بیشتر

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
صائب تبریزی

می کشد عزت طلب خواری زدوران بیشتر

هست یوسف راخطراز چاه وزندان بیشتر

از بخیلان خط آزادی مرابرگردن است

چون نگویم شکر این قوم از کریمان بیشتر؟

از وفور زر تهیدستان قسمت راچه سود؟

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
واعظ قزوینی

خلق می بینند فیض از تنگدستان بیشتر

روشنایی میدهد شمع پریشان بیشتر

در گرفتن میکند انگشتها هم را مدد

چشم یاری هست یاران ز یاران بیشتر

خار بن در باغ و، گل هر سو پریشان میدود

[...]

صابر همدانی

هر چه می گردد سر زلف تو لرزان بیشتر

میشود جمعیت دلها پریشان بیشتر

شب بیاد طره ات با دل کشاکش داشتم

زین کشاکش، دل پریشان شد، من از آن بیشتر

از دو زلفت تیره روزی شد نصیب اهل دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه