مرو ز گوشه عزلت به هیچ منظر دیگر
مجو بغیر در دل گشایش از در دیگر
بجز سفال پر از خون دل که نیست خمارش
مسازتر لب خود راز هیچ ساغر دیگر
بغیر در گه یزدان که چوب منع ندارد
مشو به قامت خم گشته حلقه در دیگر
بجز ستاره اشکی کزاوست روشنی دل
نظر سیاه مگردان به نور اختر دیگر
ز گریه دل شبها توان رسید به مقصد
که جز ستاره درین نیست رهبر دیگر
مدار دست زدامان صبر در همه حالی
که دل سکون نپذیرد به هیچ لنگر دیگر
دل شکسته به دست آر ز جوهریانی
که نیست در صدف نه سپهر گوهر دیگر
ز راستی طمع حاصل است شاهد خامی
که غیر عقده دل نیست سرو رابر دیگر
تراست پرده غفلت حجاب چشم بصیرت
و گرنه هردم صبح است صبح محشر دیگر
بغیر اشک کزاو گاه گاه آب دهم چشم
نمانده است مرا در بساط گوهر دیگر
بغیر داغ که دلسرد می کند ز جهانم
سرم فرود نیاید به هیچ افسر دیگر
درین محیط ز طوفان مکن ملاحظه صائب
که همچو موج شود هر شکست شهپر دیگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تجربههای عاطفی و روحی عمیق شاعر است. شاعر در آن به گوشهنشینی و تنهایی اشاره میکند و میگوید که جز در دل خود نمیتواند امیدی پیدا کند. او تأکید میکند که در دنیای خارج، هیچ خوشی و شادی واقعی وجود ندارد و تنها عشق و درد دلش میتواند او را به سمت روشنایی هدایت کند. شاعر تأکید میکند که غم و اشک، جزئی از وجود او شدهاند و هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین آنها شود. در نهایت، او از سختیها و چالشهای زندگی صحبت میکند و از عدم وجود چیزی برای اطمینان و آرامش یاد میکند.
هوش مصنوعی: از گوشه تنهایی خود خارج نشو و به هیچ منظری دیگر ننگر، جز اینکه در دل، گشایش و روشنایی بیابی.
هوش مصنوعی: به جز ظرفی که نشان غم و درد دل است، هیچ چیز دیگری مرا مست نمیکند و راز لب خود را با هیچ ساغری در میان نمیگذارم.
هوش مصنوعی: به جز در درگاه خداوند، که هیچ مانعی در آن وجود ندارد، در جای دیگری وارد نشو که در آنجا، سر برافراشتن و ایستادن غیرمجاز است.
هوش مصنوعی: جز ستارهای که از آن اشک میریزد، روشنایی دل خود را به نور ستارههای دیگر ملامت نکن.
هوش مصنوعی: اگر دل شبها به گریه بیفتد، تنها ستارهها میتوانند ما را به مقصود برسانند و هیچ راهبر دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: همیشه سعی کن که از صبر و آرامش خود دور نشوی، حتی زمانی که قلبت آرامش نمییابد و نمیتواند به هیچ تکیهگاه دیگری بسازد.
هوش مصنوعی: دل شکستهات را از کسانی بازسازی کن که مانند جواهری نایاب و گرانبها هستند و در صدفها و آسمان دیگر یافت نمیشوند.
هوش مصنوعی: راستی و صداقت به نتیجه میرسد، اما آن شاهد جوان و ناپخته، تنها دغدغهاش رفع دلتنگیاش است و به چیز دیگری اهمیت نمیدهد.
هوش مصنوعی: تو به خاطر غفلت خود، نمیتوانی حقیقت را ببینی، در حالی که هر لحظه میتواند شروعی تازه و شگفتانگیز باشد.
هوش مصنوعی: به جز اشک، چیزی برای ریختن از چشمانم نمیماند و هیچ گوهری دیگر در دست ندارم.
هوش مصنوعی: غیر از درد و رنجی که باعث ناامیدی من از دنیا میشود، هیچ چیز دیگری نمیتواند مرا به زمین آورده و تسلیم کند.
هوش مصنوعی: در این فضا از طوفان و مشکلات غافل نشو، زیرا ممکن است هر زمان که دچار شکست میشوی، دوباره به وضعیت ناپایداری برسی، درست مانند امواج دریا که دچار نوسان میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کلاه ترک به سر نه، بگیر کشور دیگر
کلاه بال هما، هر دمی است بر سر دیگر!
به غیر خاک مده تن به هیچ بستر دگر
به غیر داغ منه دل به هیچ افسر دیگر
ز روز و شب زده چین بر جبین از آن زن دنیا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.