گنجور

 
۲۴۱

امیر پازواری » دیوان اشعار » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۱۴۴

 

نما شتر سر دیمه پل میون رو

کیجا زلیله زویه مه گوگزا کو ...

امیر پازواری
 
۲۴۲

امیر پازواری » دیوان اشعار » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۱۷۳

 

امل تش هیره ایره نور و کجور بسوزه

لارجون تش هیره ایره پل پلور بسوزه

ساری تش هیره ایره تا سلم و تور بسوزه ...

امیر پازواری
 
۲۴۳

امیر پازواری » دیوان اشعار » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۲۴۵

 

... امیر گنه حوری روش مو میون ته

چه گنی سر پل بییرم دامون ته

امیر پازواری
 
۲۴۴

امیر پازواری » دیوان اشعار » سه‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۶

 

... دندون در و لو چه طبق دارمه یارون

اون پل صراط ترس حق دارمه یارون

امیر پازواری
 
۲۴۵

امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتی‌ها » شمارهٔ ۷۹

 

... ای بیرحمه یار رحم دنییه تنه دل

فردا قیامت دامن گیرمه سر پل

امیر پازواری
 
۲۴۶

امیر پازواری » دیوان اشعار » چهاربیتی‌ها » شمارهٔ ۱۶۶

 

... نمازگزارون دست گیر علیه

اون پل صراط که موی باریکیه

هزار بی نماز اون پل ره یور نشییه

امیر پازواری
 
۲۴۷

امیر پازواری » دیوان اشعار » شش‌بیتی‌ها » شمارهٔ ۵

 

... نومه تنه کٰارنییه دکٰاشتن میر

پل کنی دریوره بنیونه گت هٰا ییر

تو بکوش مره اوندیگرره دست هٰا ییر ...

امیر پازواری
 
۲۴۸

فصیحی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - بث الشکوی و مدح مولا علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام

 

... شب و روز گهواره آسمان را

پل از موج بندند بر روی دریا

به ملکی که بندی تو سد زمان را ...

فصیحی هروی
 
۲۴۹

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۶

 

... بیهوده کارخانه تکوینم

همچون پل رودخانه قزوینم

فصیحی هروی
 
۲۵۰

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶

 

... بلا به چاره گران تند و تلخ بیشتر است

که زور سیل همه صرف کندن پل شد

کلیم توبه اگر می کنی بیا وقتست ...

کلیم
 
۲۵۱

کلیم » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - شکوه از ناتوانی اسب

 

... بدینقدر که سرش کرد بر دمش تقدیم

پل صراط شده گردنش ز باریکی

چو اهل حشر بر او یال مضطرب از بیم

کلیم
 
۲۵۲

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - تعریف اکبرآباد و باغ جهان آرا

 

... کنار بحر بحر بیکرانه

زکشتی پل بروی آب بنگر

بسان کهکشان از چرخ اخضر ...

کلیم
 
۲۵۳

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - کتابه عمارت شاهنواز خان (از امرای شاه جهان)

 

... که بحر همتش را طی نمودی

اگر زین طاق پل بروی نبودی

سبک سیری چنین کم دیده ایام ...

کلیم
 
۲۵۴

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۶ - درتعریف کشمیر

 

... بنوعی گل بگل تا کوه پیوست

که بر دریا پل از گل میتوان بست

نظر تا کرده ام بر صفحه دل ...

... ز بس داغست از بیداد نخجیر

پلنگی می نماید در نظر شیر

شراب از مجلسش تا گشت مهجور ...

کلیم
 
۲۵۵

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - تعریف بارندگی و گل و لای دامن کوه کشمیر

 

... از گل شخص ار بفرض رسته

درمانده به آب و پل شکسته

کلیم
 
۲۵۶

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳

 

گفتی که پلی بسازی از بهر خدا

از بهر خدا نه بلکه از بهر نمود

رفتی و دو طاق ساختی برنهری

کان نهر به پل پر احتیاجیش نبود

چون ساخته شد به طالع مسعودت ...

... آخر آورد چشمهاش آب سیاه

این پل از بس که در ره آب گشود

دانی به چه ماند پلت ای مردم چشم

دانی که چه باشد پلت ای معدن خود

این پل به پل ابروی من می ماند

زیرا که دو طاق است و از آن جانب رود

ابوالحسن فراهانی
 
۲۵۷

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴

 

... عنان پایداری چون ز کف شوق فنا گیرد

کند چون موج با سیل بهاری همسفر پل را

سلیم از لاعلاجی خویش را باید به دریا زد

گرفته موج همچون رهزنان از ما سر پل را

سلیم تهرانی
 
۲۵۸

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

... خویش را بس که دلیرانه زدم بر دریا

لرزه چون موج بر اندام فکندم پل را

گل فرستاده به من تا کند آزار مرا ...

سلیم تهرانی
 
۲۵۹

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵

 

... کی تاب کبریایی تو دارد طریق فقر

بر پشت فیل مستی و این پل شکسته است

گر گوش او به ناله ی من نیست در چمن ...

سلیم تهرانی
 
۲۶۰

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶

 

... رهی نمود به صحرای حشر عشق مرا

که همچو سیل گذر بر پل صراطم نیست

ز عیب خویش چو طاووس چون شوم غافل ...

سلیم تهرانی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۲۸