چنان ز عکس رخ دوست دیده پرگل شد
که شاخ هر مژه آرامگاه بلبل شد
چه لازمست چنان مشق سرگرانی کرد
که یک نفس نتوان غافل از تغافل شد
چو مار بر سر گنجش اگر بود مسکن
گداست مرد اگر عاری از توکل شد
که همچو تیر هوائی بخویش رفعت بست
که نه ترقی او مایه تنزل شد
گلی که بوی وفائی درین چمن ندهد
بقدر کم ز خس آشیان بلبل شد
غلط بود که کند صبر کارها بمراد
بمن که دشمن غالب شده از تحمل شد
بلا به چاره گران تند و تلخ بیشتر است
که زور سیل همه صرف کندن پل شد
کلیم توبه اگر می کنی بیا، وقتست
ز توبه توبه کن اکنون که موسم گل شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و به قدرت احساسات عاطفی انسان اشاره میکند. شاعر از زیبایی چهره دوست سخن میگوید که آن را چنان جذاب و دلانگیز میبیند که بقیه جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. او به ناپایداری زندگی و ضرورت تمرکز بر عشق و محبت تأکید دارد و میگوید که باید در لحظه زندگی کرد و از غفلت دوری کرد. شاعر همچنین به خطرات و سختیهای زندگی اشاره میکند و به یادآوری میرساند که در زمانهای دشوار، عشق و وفا میتواند ما را نجات دهد. در پایان، شاعر از کسی که توبه کرده دعوت میکند تا در این موسم گل، به عشق و زیبایی بپردازد و از گذشته رها شود.
هوش مصنوعی: چنانکه زیبایی چهره دوست، چشمانم را پر از عشق و احساس کرده است که هر مژهام مانند محلی برای آواز بلبل شده است.
هوش مصنوعی: نیازی به این نیست که به گونهای بازی کنیم که حتی یک لحظه هم نتوانیم از بیتوجهی فاصله بگیریم.
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند مار بر سر گنجی بماند، زندگی او بیارزش است؛ زیرا مردی که از توکل خالی باشد، حقیقتاً بیمحتواست.
هوش مصنوعی: آنگونه که یک تیر هوایی، به سمت بالا پرواز میکند و اوج میگیرد، پیشرفت او باعث کاهش و تنزل نمیشود.
هوش مصنوعی: گلی که در این باغ بوی وفا نداشته باشد، به اندازهای کمارزش است که به اندازه خس و خاشاک برای بلبل هم اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: انتظار کشیدن برای به نتیجه رسیدن کارها اشتباه بود. چون دشمن بر من چیره شده و باید از این وضعیت خسته شوم.
هوش مصنوعی: مشکلات و سختیها برای کسانی که به دنبال راهحل هستند، به شدت و شدت بیشتری وجود دارد، به طوری که قدرت و توان سیل تماماً به تخریب پل اختصاص مییابد.
هوش مصنوعی: اگر قصد توبه داری، بیایید، اکنون زمان مناسبی است برای توبه کردن، چون فصل گل و شکوفایی فرارسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جنون من ز نسیم بهار کامل شد
حذر کنید که دیوانه بی سلاسل شد
گذشت صبح نشاطش به خواب بیخبری
سیه دلی که ز سیر شکوفه غافل شد
مرا چو نوسفران نیست چشم بر منزل
[...]
ز آسمان محبت چه وحی نازل شد
که یاد لاله و گل سنگ شیشه ی دل شد
چمن ز حسن که اعجاز رنگ و بو آموخت
که برگ لاله و گل فرد سحر باطل شد
هزار مرحله حسرت هزار قافله رشک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.