... بدانسان که گفتیم ازین پیش تر

گرفتند گردش سپاه عمر

برایشان سپهدار دین راند تیغ ...

... برادرش را دید تنها سوار

سپاهی به گردش زاندازه بیش

بترسید بر جان سالار خویش

... به دیدار آن ماه بشتافتند

گرفتند گردش همه مویه ساز

سوی خیمه بردند با خویش باز ...

... که او را روان کرده ازبهر جنگ

بگیرید گردش دراین کارزار

پدر را به داغش نشانید زار ...

... بتازید بر وی همه همعنان

بگیرید گردش به تیغ وسنان

بدو تیر باران نمایید سخت ...

... نگونش چو دیدند جنگ آوران

گرفتند گردش کران تا کران

به شمشیر وتیر وسنان ستم ...

... روان از دهان کرده سیلاب خون

گرفتند گردش سپه بیدرنگ

به زوبین و تیغ و سنان و خدنگ ...

... به زیر تو اندر نوردد زمین

به یک گردش چشم پروردگار

رساند تو را پیش یک مرغزار ...

... گشادند پیکان و تیغ آختند

گرفتند گردش سران سپاه

ازاین گفته جویم به یزدان پناه ...

... دل تنگ زینب س پراندوه گشت

به گردش سپاه غم انبوه گشت

بگفت ای برادر به جان نیا ...

... نباشد روا کاو بیفتد ز پای

بگیرید گردش به پیچان کمند

مگر یال او اندر آید به بند ...

... به ناگه پدیدار شد شمر دون

به گردش گروهی به بد رهنمون

رسیدند آنجا که بیمار بود ...

... بس است اینهمه رنج و تیمارشان

شد از گردشان چون سپه برکنار

به پیش عمر لابه کردند زار ...

... خروشید برسان ماتم زده

کشیدند مرغان به گردش رده

بدیدند زانگونه او را غمی ...

... نهادند بر کشته ی شاه روی

به گردش نشستند از چار سوی

نمودند رنگین بر و یال خویش ...

... به ناگه یکی تخت دیدی ز نور

به گردش به پرواز غلمان و حور

همی گفت یک تن که هان راه راه ...

... رسول خدا دشمن کینه خواه

اگر چند از گردش روزگار

من استاده ام پیش تو اشکبار ...

... هزاری دو بیور سپاه آمده است

که گردشان تیره ماه آمده است

سپهدارشان نیست و نورایاس ...

... به کاخ امارت شد و در ببست

گرفتند گردش سپاه دلیر

براهیم مالک برایشان امیر ...

... دراین شهر پنهان به جایی دراست

سراسیمه از گردش اختر است

بدو بخشش آورد فرخ امیر ...

... تو گفتی که بنشسته درگاه بزم

درآن شب به گردش سران سپاه

همی تافت چون اختران گرد ماه ...

... تن آسایی از انتقامی نیافت

رده گردش از هرکرانه زدند

هزاری دگر تازیانه زدند ...

... چو برخرگه چرخ بنشست ماه

به گردش رده بر زد انجام سپاه

بیامد سپهبد به جای نشست ...