گنجور

 
۲۰۱

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۳

 

... از ایران یکی لشکر آمد بجنگ

که شد چرخ گردنده را راه تنگ

چهل روز یکسان همی جنگ بود ...

فردوسی
 
۲۰۲

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۴

 

... گر ایدونک یزدان بود یارمند

بگردد ببایست چرخ بلند

نه آن شهر ماند نه آن شهریار ...

... ازین نامور گرد پرخاشخر

اگر یارمندست چرخ بلند

بیاید بدین دشت پولادوند ...

فردوسی
 
۲۰۳

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱۵

 

... نبینی ز گردان ما جز گریز

مکن خیره با چرخ گردان ستیز

چنین گفت با شیده افراسیاب ...

... من آکنون سر دیو پولادوند

بخاک اندر آرم ز چرخ بلند

وزان پس بیازید چون شیر چنگ ...

فردوسی
 
۲۰۴

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۶

 

... و دیگر کجا ز اختر نیک و بد

همی گردش چرخ را بشمرد

چو پیش آید آن روزگار بهی ...

فردوسی
 
۲۰۵

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۷

 

... تو پشت سپاهی و سالار شاه

برآورده از چرخ گردان کلاه

کسی کو به نام بلندش نیاز ...

فردوسی
 
۲۰۶

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۸

 

... ز شادی دلیران توران سپاه

همی ترگ سودند بر چرخ ماه

چو هومان بیامد بدان چیرگی ...

فردوسی
 
۲۰۷

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۰

 

... ز هر گونه زور آزمودند و بند

فراز آمد آن بند چرخ بلند

بزد دست بیژن به سان پلنگ ...

فردوسی
 
۲۰۸

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۳

 

... زمین پر ز آهن هوا پر ز زر

چو خیزد به چرخ اندرون داوری

ز ماه و ز ناهید وز مشتری ...

فردوسی
 
۲۰۹

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۶

 

... که ای دادگر خسرو نامجوی

کز آنگه که چرخ سپهر بلند

بگشت از بر تیره خاک نژند ...

فردوسی
 
۲۱۰

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۸

 

... شب تیره را کس نماند به جای

جز از چرخ گردان و گیهان خدای

چو پیران چنان دید جای نبرد ...

... بد و نیک را هم بدویست راه

چو ما چرخ گردان فراوان سرشت

درود آن کجا بآرزو خود بکشت ...

... همه سر به سر سوگوار و نژند

دژم گشته از گشت چرخ بلند

چو پیران چنان دید لشکر همه ...

فردوسی
 
۲۱۱

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۳

 

... مر او را به خیره بکشتن دهی

بهانه به چرخ فلک برنهی

دو تن نامداران توران سپاه ...

فردوسی
 
۲۱۲

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۳۶

 

چو از روز نه ساعت اندر گذشت

خور از گنبد چرخ گردان بگشت

جهاندار خسرو به نزد سپاه ...

فردوسی
 
۲۱۳

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲

 

... سپاهی گزیده ز گردان بلخ

بفرمود تا با کمانهای چرخ

پیاده ببودند بر پیش پیل ...

... ز بغداد و گردن فرازان کرخ

بفرمود تا با کمانهای چرخ

به پیش اندرون تیرباران کنند ...

فردوسی
 
۲۱۴

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴

 

... تو گفتی جهان کوه آهن شدست

همان پوشش چرخ جوشن شدست

ستاره شمر پیش دو شهریار ...

... دو لشکر بر این گونه پر درد و خشم

ستاره به ما دارد از چرخ چشم

به انبوه جستن نه نیکوست جنگ ...

فردوسی
 
۲۱۵

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۵

 

... به بیشی لشکر بترساندم

بدان گه که گردنده چرخ بلند

نگردد ببایست روز گزند ...

فردوسی
 
۲۱۶

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۶

 

... چو خورشید فردا بر آرد درفش

درفشان کند روی چرخ بنفش

من و خسرو و دشت آوردگاه ...

فردوسی
 
۲۱۷

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۷

 

... به رهام گودرز دارید گوش

چو خورشید بر چرخ گردد بلند

ببینید تا بر که آید گزند ...

... نبیره جهاندار توران سپاه

که ساید همی ترگ بر چرخ ماه

جز آنی که بر تو گمانی برد ...

... به آید چو گیرم به کاری ستیز

هم از گردش چرخ بر بگذرم

وگر دیده اژدها بسپرم ...

فردوسی
 
۲۱۸

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۰

 

... همه رزم بر دشت خوارزم بود

ز چرخ آفرین بر چنان رزم بود

برفت او و ما از پس اندر دمان ...

... خروشی بر آمد ز پیش سپاه

که گفتی بدرد همی چرخ و ماه

سواران به دژها نهادند روی ...

فردوسی
 
۲۱۹

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۱

 

... بدیشان رسیدیم هنگام روز

چو بر زد سر از چرخ گیتی فروز

تهمتن کمان را به زه برنهاد ...

... بر آن باره عراده و منجنیق

کمانهای چرخ و سپرهای کرگ

همه برجها پر ز خفتان و ترگ ...

فردوسی
 
۲۲۰

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۲

 

... ز بس ناله بوق و شیپور و نای

چو خورشید برداشت از چرخ زنگ

بدرید پیراهن مشک رنگ ...

فردوسی
 
 
۱
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۴۹۲