گنجور

 
۲۱۲۱

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان سلجوقی

 

خوش گرد چرخ گوش ممالک بدین خطاب

کامد نهنگ رزم چو دریا در اضطراب

ای چرخ باگشاد خدنکش سپر بنه ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۲

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - مدح سلطان قزل ارسلان سلجوقی (مظفرالدوله و الدین بن شمس الدین ایلد کز)

 

... هر سر که بیدماغ تر از کوی مجمر است

گویند ابر منت دریا برد بخود

هم هرزه نیست ورنه چرا دامنش تر است ...

... زورق ز آب دیده کن و در نشین از آنک

دریای آتشین تو دشوار معبر است

فصاد روزگار بزهر آب داده نیش ...

... الا دلی که بنده شاه مظفر است

دریای بزم و رزم که از جود و حزم او

دایم صدف گهر ده و ماهی زره در است ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۳

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - مدح سلطان طغرل بن ارسلان

 

... چون تو سلطان را بجز سلطان نشان نتوان گرفت

نزدش از دریا و کان با هر دو آرند اعتراف

اعترافی حق که ایرادی بر آن نتوان گرفت ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۴

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - مدح یکی از صدور

 

... طبعم به ثنای دگری گردد مرتد

زان پس که خضر وار سپردم ره دریا

سجاده سبز آرم بر صرح ممرد ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۵

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - مدح سلطان ارسلان بن طغرل

 

... تا خور که درستی فلکی بود دغل شد

تا زاده دریا چو صدف قبه بر آورد

دامان گل از لعل پر از لولوی طل شد ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۶

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - وصف شکار و شکارگاه و مدح ارسلان بن طغرل

 

... به هفت جرعه دولاب صورت دوار

سحاب کفا دریا دلا خداوندا

تویی که لطف تو عام است با صغار و کبار ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۷

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - وصف دیماه و تعریف آتش و توصیف مجلس بزم خواجه اثیرالدین تورانشاه وزیر

 

... مرجع احرار آفاق است درگاه وزیر

صدر دریا دل اثیرالدین که اقبالش کند

رایت اعلی و اعظم را ز رفعت بر اثیر ...

... آنکه در احکام حصن ملک معمار فلک

خندقی میراند از دریای عزمش بس قعیر

کار و بارش دید نقش کل بگردون گرد روی ...

... غرقه گشته در میان اطلس و دق و قصب

از نوال صدر دریا دل اثیرالدین اثیر

یارب اقبالی ده او را کز ره کثرت شود ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۸

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان

 

... که آزمود کمان بر شهاب صاعقه ریز

که رام کرد بنان بر نهنگ دریا بار

مثال تیغ که بود آسمان کوکب سوز ...

... ز چنگ و ساعد خود شرم باد شاهین را

گهی که ماغ سیه بر پرد بدریا بار

به میهمانی جم وقت پیش خوان کباب ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۲۹

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان

 

... خدای کرد جناب تو مقصد جمهور

همه خزاین دریا همه ذخایر کان

بذول دست تو را یک عطیت میسور ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۰

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - وصف صبح و مدح سلطان مظفر الدین قزل ارسلان سلجوقی

 

... آنجا که از گریز بر آید سپید باز

تا دست در حمایت دریا زند صدف

تا نشو در حضانه معدن کند رکاز ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۱

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - مدح سلطان الب ارسلان بن طغرل

 

... ور نی که شرم دارد از آفتاب بازل

ترسم که همچو دریا غوطه دهد جهان را

زان ابر گوهر افشان یکموج خیز هایل ...

... یا ایها العزیزش ای شهریار مفضل

دریا زکات خواهد در از نصاب طبعش

گر باشدش نصیبی زان اصطناع شامل ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۲

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - مدح علاءالدوله فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان - مطلع دوم

 

... با دم چون مهرگان پیش شه مهربان

سرور دریا نوال سید گردون مجال

طایر سنجر مثال خسرو خسرو نشان

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۴

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - مدح خواجه رکن الدین حسن

 

... در جلال آسمان بر مهد اطفال چمن

ابر دریا باری از الماس هندی چاک زد

بی گناهی تا بدامان جیب پاکان عدن ...

... حقه لعلش اگر دری نهد بر من یزید

مفلس آید کیسه ی دریا ز یک ثمن ثمن

بحر فتوی کان تقوی ظل حق خورشید شرع ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۵

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۰ - مدح خواجه امام رکن الدین حسن

 

... وی سخارا بنان تو قانون

دست برزد ز تیغ تو دریا

چار ربع زمین کند مسکون ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۶

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - مدح الغ جاندار نور الدین حسن

 

... چون کند آهنگ گرز شست من

آن زمان کزشط و دریا بارخرد

جز بکشتی عبره نتواند شدن ...

... شاد باش ای گوهری کز رشک تو

خاصیت بگذاشت دریای عدن

هر کجا خورشید چهرت تیغ زد ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۷

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

... هر شب از بس در که بارد چشم من

دامن آفاق دریا میشود

گه گهی صبرم بدادی یاوری ...

... یار میگوید ندیدم خوی تو

بی جهان از موج دریا میشود

گو تو کار خویش کن اینک اثیر ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۸

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳

 

... از بیم او چمیدن در کوی او نیارم

دریا کشم بساغر لیکن چو با وی افتم

گربط شوم گذشتن از جوی او نیارم ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۳۹

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

... ترسم که غوطه یی خورد آن هم در سرشک

دریا شده است دیده ی گوهرفشان من

زین فرقت دراز که نام و نشانش کم ...

اثیر اخسیکتی
 
۲۱۴۰

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲ - لغز

 

بر دود چون سمندراز آتش

بگذرد چون سفینه از دریا

هر دو دست وی از جنوب و شمال ...

اثیر اخسیکتی
 
 
۱
۱۰۵
۱۰۶
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۳۷۳