صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۵ - در مدح فرزند امام حسن مجتبی(ع)
... مغلوبه گشت جنگ در روی پیکرش
پامال سم اسب شد جسم اطهرش
فریاد صامتا زین چرخ چنیبری
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۱۹ - در مدح حضرت امام حسن عسکری(ع)
... ز داغ وی عاقبت عرش برین گشت خم
یک جا شد پایمال ز سم اسب ستم
یسکو شد ریز ریز ز فرق سر تا قدم ...
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۳ - مصیبت حضرت امیرالمومنین(ع)
... تا که زینب را به روز بی کسی در غم نشاند
اسب بر نعش حسینت ابن سعد آخر دواند
نی غلط گفتم که در زیر سم توسن نماند ...
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۰ - در مصیبت غریب الغربا(ع)
... ابن سعد آمد پی غمخواری قلب غمینش
تا ز سم اسب سازد توتیا جسم حزینش
زینب بی خانمان چون زین حکایت باخبر شد ...
صامت بروجردی » کتاب النصایح و التنبیه » شمارهٔ ۷ - و برای او
... کو کسانی را که زیب و زینت و فر داشتند
حشمت جاه و جلال و اسب و استر داشتند
تخت و تاج و ملک و مال و گنج و گوهر داشتند ...
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۳ - نصیحت سقراط سلطان را
... به سامان خردمندان ساده
ز اسب خودستایی شو پیاده
بیا تا خلوتی را برگزینیم ...
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۲ - زبان حال حضرت قاسم(ع)
... ای عمو خیمه زده ابر بلا بر سر من
توتیا شد ز سم اسب ستم پیکر من
نفسی شو ز پی دادن جان یاور من ...
صامت بروجردی » کتاب نوحههای سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنهای متنوع و مخصوصه) » شمارهٔ ۳۲ - نوحه دیگر
... ذوالجناح خسرو لب تشنه از میدان رسید
کن به زین واژگون اسب شاه دین نظر
ای شه بی سر حسینم سبط پیغمبر حسینم ...
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۱۳ - زبان حال حضرت زینب با ذوالجناح
... رفت از پی آب حیات خضر راه من
میرسکندر پاسبان پادشاه من
رفت از عطش بر آسمان دود آه من ...
... بردی حسینم را کنون در صف هیجا
ای اسب بی صاحب چرا آمدی تنها
دارد سکینه در حرم شور و واویلا ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۲۹ - درستودن ذوالجناح و سوار شدن امام برآن و بیرون رفتن از مدینه به عراق
... همین بس که آن باره ی سرفراز
بدی اسب پیغمبر بی نیاز
ندیده گه تک ستاره خوی اش ...
... نشستند زان پس یلان دلیر
براسبان آهو تک خود چو شیر
یکی کاروان شد ز یثرب روان ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۳۵ - رفتن جناب مسلم به مدینه ی طیبه
... بیفتاد بر بارگاه بلند
پیاده شد از اسب و خم داد یال
به پوزش بدان پیشگاه جلال ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۷۱ - آمدن حارث به خانه و پنهان نمودن زن او کودکان را از آن بدبخت
... من این چون شنیدم سبک تاختم
به هر سوی اسب اندر انداختم
تنم خسته و باره شد ناتوان ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۹۳ - برداشتن امام علیه السلام بیعت ازگردن اولاد عقیل و پا سخ ایشان
... شه خویش را خوار بگذاشتن
تودانی که هریک چو اسب افکنیم
جهانی سپه را زجا بر کنیم ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۹۷ - در گفتگوی امام علیه السلام با حر و سیراب نمودن حضرت او و یارانش را
... سو ی قوم – با مشک آب آمدند
درآن دشت گرم آنچه بد اسب و مرد
نمودند سیر ابشان ز آب سرد ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۹۹ - دربیان رسیدن موکب همایون امام علیه السلام به قصر بنی مقاتل
... بسی ریخته روز پیکار خون
و دیگر یکی اسب زرین لگام
سیه چشم و خارا سم و تیز گام ...
... بدو گفت بیهوده کم گوی باز
که با تیغ و اسبت ندارم نیاز
مرااسب و تیغ نبی صوعلی ع
به کار آید و بازوی پر دلی ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۰۲ - رسیدن امام علیه السلام به زمین کربلا وایستادن اسب آن حضرت
... به زین دگر باره گی بر نشست
چنین تا به شش اسب را شد سوار
نگشتند زان شش یکی رهسپار ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۱۰ - آمدن حبیت ابن مظاهر و مسلم بن عوسجه
... مگر این سعادت بیابم همی
بزد اسب و آمد بدانسو روان
که گشتند پیدا برو خواجگان ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۱۲ - ذکر رسیدن نامه ی ابن زیاد بدبنیاد به عمر بن سعد
... بخوردند از آن آب شیرین گوار
نمودند سیراب اسب و شتر
سپس مشک ها زآب کردند پر ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۱۶ - آوردن شمر ملعون نامه ی ابن زیاد را به کربلا
... سر بانوان خواهر شهریار
چو بشنید غوغای اسب و سوار
ز برج سراپرده چون آفتاب ...
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۲۶ - دربیان روایت ابن نما منقول از هلال بن نافع
... ببرند از تن همایون سرم
بسایند ازنعل اسبان برم
دراینجا بیفتم ز اسب رسول ص
کند مو پرشان به مرگم بتول ع ...