گنجور

 
۲۰۰۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴ - فصل تنزیه قِدم

 

... اوست کز هستها به جز او نیست

بنهایت نه ملک او معروف

به بدایت نه ذات او موصوف ...

... برتر از این و کیف وز هل و لم

داده خود سپهر بستاند

نقش الله جاودان ماند ...

... جمع ایشان دلیل قدرت اوست

قدرتش نقشبند حکمت اوست

همه اضداد ولیک ز امر اله ...

سنایی
 
۲۰۰۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۲ - فی‌الحکمة و سبب رزق الرازق

 

... بعد نه ماه در وجود آورد

آن در رزق بر تو چست ببست

دو در بهترت بداد به دست ...

... زین بگیر و از آن برو هر جای

گر دو در بر تو بسته کرد رواست

عوض دو چهار در برجاست ...

... بدل چار بدهت دو چهار

در لحد هر چهار بسته شود

هشت جنت ترا خجسته شود ...

... ای صدف جوی جوهر الا

جان و جامه بنه به ساحل لا

هست حق جز به نیست نگراید ...

سنایی
 
۲۰۰۳

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۴ - فی المُجاهدة

 

چون تو از بود خویش گشتی نیست

کمر جهد بند و در ره ایست

چون کمر بسته ایستادی تو

تاج بر فرق دل نهادی تو ...

... گرچه غافل برین عمل خندد

لیک عاقل جز این بنپسندد

پوستین باز کن که تا در شاه ...

... نه چو ادریس پوستین بفکند

در فردوس را ندید به بند

چون خلیل از ستاره و مه و خور ...

... جن و انس و طیور و مور و ملخ

در بن آب قلزم و سر شخ

روی او را همه رفیع شدند ...

... گاه گفتن نبوده لغو پریش

بسته از جد و جهد و عشق و طلب

بر گریبان روز دامن شب ...

... تسویت داده به ز هرچه گزاف

از درونش چوبوی جان یابند

بی زبانان همه زبان یابند

تو در این گفت من مدار شکی ...

سنایی
 
۲۰۰۴

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۷ - التمثیل لقوم ینظرون بعین الاحوال «مُناظِرَة الوَلَدِ مَعَ الوالِد»

 

پسری احول از پدر پرسید

کای حدیث تو بسته را چو کلید

گفتی احول یکی دو بیند چون ...

... پس خطا گفت آنکه این گفتست

کاحول ار طاق بنگرد جفتست

ترسم اندر طریق شارع دین ...

سنایی
 
۲۰۰۵

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۲۳ - اندر تضرّع و عجز

 

... تو تویی کفر و دین از آن آمد

بنده ای باش بی نصیبه و چیر

که فرشته نه گرسنه ست و نه سیر ...

... گبر و ترسا و نیکو و معیوب

همگان طالبند و او مطلوب

نیست علت پذیر ذات خدای ...

... خود برآید به تافتن خورشید

صرصر این شمع را بننشاند

جان او نیم عطسه بستاند

پس دراین کوچه نیست راه شما

راه اگر هست هست آه شما

همه از راه بندگی دورید

چون خزان سال و ماه مغرورید ...

سنایی
 
۲۰۰۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۱ - اندر شکر و شکایت

 

... قهر او آتشی روانها را

لطف او بنده را سرور دهد

قهر او مرد را غرور دهد

لام لطفش چوروی بنماید

دال دولت دوال برباید ...

... صد هزاران علم نگون کرده

فرش مشتی گرسنه بنوشته

چاکرش زان یکی دوتا گشته ...

... ناکسان را به لطف خود کس کرد

صبر و شکری ز بندگان بس کرد

فضل او پیش چشم دانش و داد

در حس بست و راه جان بگشاد

چون ترا کرد حلم او ساکن ...

... چون نشاند عروس را بر تخت

آنکه بر وی ببست رخنه بخت

خوب کار او و زشتکار شما ...

... گرچه در دست نقش او بیند

خشم صفراییان بننشیند

تو جفا کرده او وفا با تو ...

سنایی
 
۲۰۰۷

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۹ - فی سلوک طریق الآخرة

 

... پس رسیدن به آستان نیاز

پس از او حق نیاز بستاند

چون نیازش نماند حق ماند ...

... برمدار از مقام هستی پی

سر هم آنجا بنه که خوردی می

تا نخوردی مدارش هیچ حلال ...

... نیستانی که بر در هستند

نه کمر بر درش کنون بستند

کز ازل پیش عشق و همت و زور

خود کمر بسته زاده اند چو مور

جهد کن تا چو مرگ بشتابد ...

... ار بوی ور نه بر در او باش

آنکسانی که بنده اند او را

به خدایی بسنده اند او را

کمر بندگیش بسته مدام

خواجه هفت بام همچو غلام

سنایی
 
۲۰۰۸

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۵ - التمثّل فی‌الرؤیاء و تعبیره و هو ثمانون رؤیا عجیبة

 

خلق تا در جهان اسبابند

همه در کشتی اند و در خوابند

تا روانشان چه بیند اندر خواب ...

... ور بود تیره عیش ناخوش دان

گرچه آبست عین آتش دان

خاک در خواب مایه روزیست ...

... گریه در خواب مایه شادیست

بندگی از مذلت آزادی است

خنده اندوه باشد و اهوال

خامشی بستن دل اندر مال

میل آب زیادت از عطشان ...

... بوق در خواب مایه پرخاش

بند و غل توبه نصوح بود

باغ دیدن غذای روح بود ...

... بیم غرقست و مایه زشتی

وآنکه در حبس و بند بسته بود

رقص کردن ورا خجسته بود ...

... اندهی صعب یابد از کاری

بسته گردد به دست خونخواری

وآن زنی کش ز فرج خون آید ...

سنایی
 
۲۰۰۹

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۹ - فی حُبّ الدُّنیا و صفة اهله

 

... دل بدین جا غریب و نادانست

تا به بند چهار ارکانست

خرد اینجا تهی کند جعبه ...

... در سه زندان غل و حقد و حسد

عقل را بسته ای به بند جسد

پنج حس کز چهار ارکانند ...

... همه زنهارخوار می بینی

گلبن باغ خویشتن بینان

شده چون دلم دلم بدبینان ...

سنایی
 
۲۰۱۰

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۴ - التّمثیل فی تقصیر الصّلوة

 

بوشعیب الابی امامی بود

که ورا هرکسی همی بستود

قایم الیل و صایم الدهری ...

... که نباشد حجابش آن ساعت

جبهت بنده را ز عین تراب

بوریا بود در میانه حجاب ...

... ای تو در راه صدق کم ز زنی

باز بستر ز همچو خویشتنی

مر ترا زین نماز نز سر دل ...

... ور نباشد خشوع نیست نیاز

آنکه در بند روزه ماند و نماز

بر در جانش ماند قفل نیاز ...

سنایی
 
۲۰۱۱

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۸ - در مناجات گوید

 

... نعمتت را میانه پیدا نیست

آنچه بدهی به بنده دینی ده

با رضای خودش قرینی ده ...

... مردم دیده شد جنابت شوی

دل گمراه را رهی بنمای

مردم دیده را دری بگشای ...

... خلق را هیچ زهره آن بودی

که ترا بر مجاز بستودی

چه گشاید ز عقل و مستی ما ...

... از تو نیکی همه سزاوارست

نیک خواهی به بندگان یکسر

بندگان را خود از تو نیست خبر

اندرین پرده هوا و هوس ...

سنایی
 
۲۰۱۲

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۱ - فی الإخلاص و المخلصون علی خطرٍ عظیمٍ

 

... من چو درمانده ام درم بگشای

ره چو گم کرده ام رهم بنمای

هیچ خودبین خدای بین نبود ...

... ای خداوند کردگار غفور

بنده را از درت مگردان دور

بسته خویش کن ببر خوابم

تشنه خویش کن مده آبم ...

سنایی
 
۲۰۱۳

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۰ - فی الرضا والتسلیم بحکمه و قضائه

 

... همچو شمع اند سوز جان دارند

پیششان روزگار چون بنده

دهر از انفاسشان فزاینده

کمترین بنده شان زمانه بود

ز آرزو دل چو گورخانه بود ...

... پیش امرش چو کلک برجسته

جان کمروار بر میان بسته

از برای وفات تخم نفاق ...

... در رضای خدای خویش بکوش

به نه چیزش چو بندگان مفروش

باش در حکم صولجانش گوی ...

سنایی
 
۲۰۱۴

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۲ - فی العبودیّة

 

چند پرسی که بندگی چه بود

بندگی جز فکندگی چه بود

بند او دار تا بوی بنده

ورنه هستی تو از در خنده

نیستانی که بر درش هستند

نه کمر بر درش کنون بستند

بلکه از مادر سنین و شهور

خود کمر بسته زاده اند چو مور

جمله اعضات را به بند درآر

مال و اسباب جملگی بسپار

بند او دار بر همه اعضا

تا نگردی ز بند خیره جدا

بندگی نیست جز ره تسلیم

ور ندانی بخوان تو قلب سلیم ...

... جنبش اختران عقیم بود

بندگی در سرای مبدع کل

عجز و ضعف است و استهانت و ذل

دور دور است در بلا خوردن

بنده بودن ز بنده پروردن

چون شود حکمت قدم ساقی ...

... که نبشتست بر تو سود و زیان

امر قل لن یصیبنا برخوان

کز پی جانت حکم یزدانی ...

... حکم حق چون سوی تو کرد نگاه

هان و هان زود بسته کن ره آه

تا نداردت آه سرگردان ...

... سرنپیچیده ز حکم و امر خدای

بنشیند خموش بر یک جای

آتشی را همی کند تسلیم ...

سنایی
 
۲۰۱۵

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی:‌ فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۲ - ذکر جلال قرآن

 

... ز ابر برش جدا شده به لطف

عقد در بسته در دهان صدف

بهر نامحرمان به پیش جمال

بسته از مشک پرده های جلال

پرده و پرده دار را از شاه ...

... آن نقاب رقیق بدریدی

مر ترا روی خویش بنمودی

تا روانت بدو بیاسودی ...

سنایی
 
۲۰۱۶

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی:‌ فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۱۲ - در فترت و جهالت گوید و ستایش پیغمبران علیهم‌السلام کند ذکرالانبیاء خیر من حدیث الجهلاء

 

انبیا راستان دین بودند

خلق را راه راست بنمودند

چون به غرب فنا فرو رفتند

باز خود کامگان برآشفتند

پرده ها بست ظلمت از شب شرک

بوسها داد کفر بر لب شرک ...

... رندقه جمله سر برآورده

این به تلقین هرزه ای در بند

وآن به تخییل بیهده خرسند ...

... سفه و غیبت و فضولی پند

خاص در بند لذت و شهوات

عام در بند هزل و تراهات

مندرس گشته علم دین خدای ...

... عقل پوشیده در میانه علم

راستیها ز بیم بند و طلسم

روی پوشیده چون الف در بسم ...

سنایی
 
۲۰۱۷

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۷ - فی اتباعه صلوات الله علیه

 

... کی دل تیره را چو ماه کند

آن بنان کو میان چو ماه زدی

کی دم از خامه سیاه زدی ...

... کی شدی بار گیر خامه خام

آن بنانی که کرد مه به دو نیم

کی کشیدی ز خامه حلقه میم

آنکه هر حرف را دلش بد ظرف

کی شدی در زمانه بسته حرف

آنکه شب را سپید موی کند ...

... خدمتش را ز بارگاه بلند

خواجه سدره شد جلاجل بند

گرچه موسی به سوی نیل شدی ...

... پیشش امروز جمله دین آرند

تا بنگشاد لعل او کان را

سمعها شمعدان نشد جان را ...

سنایی
 
۲۰۱۸

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۲ - اندر ترجیح او بر پیغمبران علیه و علیهم‌السلام

 

... از پی خجلت آدم از دل و جان

بر درت ربنا ظلمنا خوان

نوح در حصن عصمتت جسته

روح در چاکری کمر بسته

تاج بر سر نهاده میکاییل ...

... ارنی گوی گشته بر در تو

با ثنای تو عقد بسته به هم

در عزب خانه عیسی مریم ...

... آب حیوان ز خاکپای تو برد

بسته بودی نقاب درویشی

چون گشادی تو قفل در پیشی ...

... یوسف اندر ره تو استاده

ابن یامین بره فرستاده

انتظار تو کرده پیر شعیب ...

... لیس یغنی قبای عید معاد

رب هب لی بنای ملک ابد

نقد لاینبغی نظر به جدد

کرده یاسین عاقبت حاصل

امر قل لن یصیبنا بر دل

اتق الله نقاب روی عمل ...

... اهبطوا امر آمد از قرآن

پاسخش ربنا ظلمنا خوان

ان شرالدواب مختصران ...

... دولتش برده زهره را زهره

دهر را بستده ز کف مهره

کرده تقدیر اسب قدرش زین ...

... نقد مستغفرین فراوانش

در بن جیب و چاک دامانش

مرکب اقتدار کرده به زین ...

... نکته مختصر بفرمایی

منهج روی راست بنمایی

گفت از بهر قوت و قوت جان ...

... آن سرا وین سرا سرای تو است

ز اقتلوا المشرکین کمر بربند

زین لکم دینکم ولی دین چند

گردن و پشت مشرکان بشکن

بیخ کفر از بن جهان برکن

تیغ را لعل کن به خون عدو ...

سنایی
 
۲۰۱۹

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۳ - اندر صفات پیغامبر علیه‌السلام

 

... پیش آن کو ز اصل بد خود بود

بسته چشم و گشاده ابرو بود

شرع رادست عقل کی سنجد ...

... از در غیب و ریب قفل گشای

خلق بنده خدای و چاکر او

قبله شان او و قبله بر در اوی ...

... هرگز از بهر ملک و ملک نجس

پای بند هوا نبوده چو خس

از همه خلق و از همه اغیار ...

سنایی
 
۲۰۲۰

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیه‌السّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۵ - صفت هفت اختر

 

... وآنچه بد را نیامده زو بد

نفس شرک دوستان دربست

قفس جان دشمنان بشکست ...

... که فگندیم سرو را از پای

سرو بستان فروز شرع آرای

مثله افگنده حمزه در میدان ...

... ماه بود آن اما طارم قاب

پیش روی از جلال بسته نقاب

که بدیدنش آشکار و نهان ...

... از درون و برون به لفظ و بیان

بسته بر دیو ده دریچه جان

بوده در بندگی و خار و رای

سرو آزاد جویبار خدای ...

سنایی
 
 
۱
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۵۵۱