گنجور

 
۲۰۰۱

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

... زمستان اندر اینجا بر سر خاک

حقیقت آب آن دریای بود است

که در اینجا حقیقت رخ نمود است ...

... حقیقت زندگی یابند وجانی

ز سر عشق در دریای بیچون

نماید هر یکی نقش دگرگون ...

... همه از او شود پیدا و در آب

نماید صورت هر چیز دریاب

از او پیدا شود در نوبهاران ...

... بمعیار خرد آن سخته آرد

همه لذات انسانست دریاب

یکی اصل دگرسانست دریاب

همه اندر خورش آن را کند اکل ...

... کسی داند که کلی دوست بین است

همه از آب موجودست دریاب

که پیدا میشود این جمله در آب ...

... از آن چون میندانی اصلت اینجا

کجا دریابد این سر گوشت اینجا

بچشم این دیدنی کلی بدانی ...

... مگر اینجا حقیقت صاحب راز

کجا در پیش او دریافت تحقیق

وز او دریافت اینجاگاه توفیق

هر آنکو طالب قرآن شود او ...

... یقین چون آتش و بادست در آب

حقیقت آب را هم جمله دریاب

سوم صنع است ار این می ندانی ...

... که آب او در اینجا رهنمون شد

یقین خویشتن در آب دریافت

از آن در سوی او پاکیزه بشتافت ...

... اگرچه اصل فطرت هم از آن بد

فنای قطره اندر عین دریاست

از آن خاموشی اینجاگاه پیداست

اگر صد چشمه وصل رود آید

سوی دریا شود قطره نماید

چنان یابش که اندر چشمه بانگست ...

... گهر شد ناگهان در قعر لاهوت

از آن دریا که جانها میشود گم

من او را قطرهام در عین قلزم ...

... نمیدانم در این بیغوله ره یافت

که بیرون آیم از بیغوله دریافت

در این بیغوله جانم رفت از تن ...

... درون بحری و پیوند جویی

بیک ره خویش در دریا درافکن

که تا بیرون جهی از ما و از من

بیک ره خویش در دریا درانداز

وجود خویتشن در غم تو مگداز ...

... ز ترکیب طبایع باز رستند

چوجوهر در بن دریا نشستند

وصال جوهر ایشان را حقیقت ...

... در این ره سوزنی بدجان حقیقت

فنا گردم در این دریای دیدت

شکستم سوزن خود را در این بحر ...

... کسی کان ماه دید اندر دل و جان

یقین دریافت رهبر در دل و جان

دمی غایب مشو از پرده دل ...

... که مر ذرات را او نور جاوید

کند در خود کشد چون قطره دریا

کند اسرارها او را هویدا ...

عطار
 
۲۰۰۲

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)

 

... همه جانها از این اندر خروش است

که این دریا حقیقت چشم و گوش است

همه جانها بدین باشد سرافراز ...

... بنقد اینجا مده از دست او را

بنقد اینجا وصال دوست دریاب

حقیقت مغز خود در پوست دریاب

بنقد اینجا مده دلدار از دست ...

... دلا اکنون چو وصل اینجاست پیدا

بباید رفتنت در سوی دریا

دلا اکنون قراری گیر در خود ...

... چو جمله اوست مر جمله نکو بین

ز فردا بگذر و امروز دریاب

توقف کن دمی در عشق مشتاب ...

... زهی اسرار ما اسراردان کیست

که دریابد که اینجا جان جان کیست

زهی اسرار ما ننموده هر کس ...

... دگر آن راز در کل متصف شد

ببام دیر شد دریافت او راز

حقیقت در عیان انجام و آغاز ...

... یقین را جان و دل معبود دیدت

حقیقت چیست اینجا دوست دریافت

یقین آن مغز اندر پوست دریافت

حقیقت چیست اینجا جان جان دید ...

... مگر آنکو سوی سجده شتابد

وصال روی او دریاب اینجا

دمادم سجدل میکن مر او را ...

عطار
 
۲۰۰۳

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۱ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید

 

... جمالش در نهان در دیده بینی

اگر در دیده دریابی وصالش

عیان بینی تجلی جمالش

اگر در دیده دریابی رخ یار

نمودارست او در دید هموار ...

... کز این هر دو شود کلی عیانت

ز نور دیده بنگر کوه و دریا

حقیقت بحر جان در شور وغوغا ...

... ز نور دیده بنگر آتش و آب

ز خاک و باد این اسرار دریاب

ز نور دیده گر واصل شوی تو ...

... حقیقت جان جان در دیده دیدم

جمال بی نشان در دیده دریاب

اگرچه این نه تو دیده در خواب

تو در خوابی کجا دریابی این راز

که در خوابت نباشد چشمها باز ...

... تو در خوابی نخواهی گشت بیدار

که دریابی درون دیده دیدار

تو در غفلت فتاده مست خوابی ...

... تو در خوابی و چشم از خواب بردار

حقیقت دیده را دریاب بردار

جمال دیده جانت نظر کن ...

... ولی از دیده جانت تو بنگر

ز نور دیده جان یار دریاب

چو بیداری ترا آمد از این خواب ...

... حقیقت جمله کون و مکان دید

بچشم جان جمال دوست دریافت

چنان کاینجا عیان اوست دریافت

جمال جان خبر دارد ز جمله ...

... حقیقت اوست از سرم خبردار

دل عطار در دریای خون است

در این دریا یقین او رهنمون است

دل عطار از این دریای جانان

بسی جوهر فشاند اینجاگه اعیان ...

... دل عطار از او افشاند جوهر

حقیقت اندر این دریای اخضر

دل عطار در سر جواهر ...

... که خواهی یافت وصل کل سرانجام

سرانجام تودلدار است دریاب

بهر نوعی ز من مردم خبر یاب ...

عطار
 
۲۰۰۴

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)

 

... بصورت این معانی را ندانی

ز جان دریاب این راز نهانی

ز جان دریاب اینجا مگذر از جان

که جان پیوسته باشد ذات جانان ...

... ترا اینجاست نوح و بحر و کشتی

که در دریای جانان برگذشتی

ترا اینجاست شیث راز دیده ...

... حقیقت این همه اسرار ایشانست

درون تو بکلی راز دریافت

از ایشان اندر اینجاگه خبر یافت ...

... سر اسرار شرع مصطفی یاب

در آخر از حقیقت وصل دریاب

سپر راه شریعت کآخر کار ...

... وجود و جان وخود را در خبر کن

ترا معبود اینجایست دریاب

ز دیدار نمود جان خبر یاب ...

... دل آگاه میباید در این راز

که دریابد وصال اینجایگه باز

دل آگاه میباید در اینجا ...

... دل آگاه میباید که چون نوح

در این دریا بیاید قوت روح

دل آگاه میباید که در راز ...

... دل آگاه میباید چو حیدر

که دریابد حقایق را سراسر

دل آگاه همچون مرتضی کو ...

... دل آگاه میباید چو اصحاب

که دریابند خورشید جهانتاب

دل آگاه میباید چو منصور ...

... درون جان خود او جان جان یافت

دل آگاه او الله دریافت

حقیقت تخت دل آن شاه دریافت

دل آگاه او دم از خدا زد ...

... که مردلدار خود یابی تو در بر

چه به زین دوست میداری تو دریاب

یقین او تست اینجاگه خبریاب ...

... همه وصلست اینجا واصلی نیست

که دریابد که جمله جز بلی نیست

همه وصلست و یکی در یکی است ...

... نداند هیچکس کین سر چگونست

حقیقت وصل کل دریاب در جان

حقیقت اندر اینجا یاب هر آن ...

عطار
 
۲۰۰۵

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۵ - در خبر دادن سلطان العارفین بایزید فرماید

 

... که رسته زاده از وی مر نباتی

بنور دیده دیدم کوه و دریا

حقیقت خوش بدیدم عین الا ...

... که ایشانند دایم رازبینان

چو ایاشن صاحب رازند دریاب

هم از ایشان از ایشان کل خبر یاب ...

... اگر از دل سوی طاعت شتابی

حضور طاعت اینجاگاه دریاب

ز طاعت در بر جانان نظر یاب ...

... درون خویش اندر سوی حضرت

یقین دریاب وانگه رو بقربت

بخواه از حق تعالی او یقینت ...

عطار
 
۲۰۰۶

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۳ - در صفت حال خود و شرح کتاب فرماید

 

... بگو هیلاج و بنما آنگهی راز

پس آنگه قطره در دریا درانداز

بگو هیلاج را تا بیشکی تو ...

عطار
 
۲۰۰۷

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار

 

... رنج من آن بد که سرگردان شدم

اندرین دریای بی پایان شدم

حضرت شاهم بیامد جام داد ...

... وندر او پیدا و پنهان سرکن

هست دریا ذره ای از خوان من

قرص خورشید است یکتا نان من ...

عطار
 
۲۰۰۸

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۵ - در سوخت و کشتن اهل خلاف درویشی را بجهة ذکر حدیث الولایة افضل من النبوة

 

... سر رود گر سر بگویی فاش تو

گوش کن دریاب معنیهاش تو

من سخن را راست گویم درجهان ...

... سوی آن عالم که داند چون برند

هست دریایی که خود پایان نداشت

فی المثل دروی کسی سامان نداشت

هست دریایی پر از خون موج موج

خود فتاده خلق در وی فوج فوج

هست دریایی پر از خون موج زن

سالکان بسیار در وی همچو من

من از آن دریا بکلی رسته ام

همچو سلمان از نهیبش جسته ام ...

عطار
 
۲۰۰۹

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۰ - در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند

 

... عشق گوید فعل من نیکست و نیک

واندر این دریا نهانم همچو ریگ

عشق گوید تو برو بیهوش شو ...

... خود یقین میدان که بی حاصل شدی

عشق می گوید منم دریای راز

با توحاضر بوده ام من در نماز ...

... عشق می گوید علی چون روح بود

خود بدریای معانی نوح بود

عشق می گوید علی با حق چه گفت ...

... تاشوی درمظهر من راز دان

مظهر و جوهر از این دریا بود

گه نهان گشته گهی پیدا بود ...

عطار
 
۲۰۱۰

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۲ - تنبیه حال گرفتاران دنیا و شیرین نمودن ایشان بطلب مولی

 

... از برای تو بیارم مظهری

وز دل دریا برآرم گوهری

مظهرم میدان تو گوهر گوش دار ...

عطار
 
۲۰۱۱

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۶ - تمثیل آنکه هرکرا جوهر قابلیت معنی هست پاک سخن را بهتر از جواهر قیمتی داند و خودرا بنافرمانی از نظر پادشاهان معنی نیفکند

 

... جوهر معنی من انسان شده

غرقه در دریای بی پایان شده

جوهر معنی من واصل شده ...

... زآنکه با او شاه مردان وصل بود

جوهر معنی من دریا شده

واندر آن دریا بسی غوغا شده

جوهر معنی من از کین گذشت ...

... بعد از آن راز شعیبی را نمود

جوهر معنی من دریای شوق

همچو الیاس او گرفته جام ذوق ...

... جوهر معنی من شد سر صور

چون علی شد واصل دریای نور

جوهر معنی من گفت از حسن ...

عطار
 
۲۰۱۳

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

... آن یکی خورشید و آن یک ذره است

قطره و دریا همین حکم وی است

تو همی گویی که این قطره کی است

تو نه دریا دیدی و نه قطره را

بلکه گم کردی تو خود آن ذره را ...

عطار
 
۲۰۱۴

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است

 

... رو کلام ایزدی را سمع کن

هست دریاها ز علمش موج زن

تو نداری قطره ای در بحر تن

چونکه ازدریا تو دوری کرده ای

خویش را در دین چو موری کرده ای

مور تشنه لنگ و لوک و رانده ای

از لب دریای وحدت مانده ای

خشک گردد خود ز بی آبی درخت ...

... همنشین حور باشی در حضور

قطره تو لاف دریایی زند

روح پاکت دم ز دنیایی زند ...

... نعره من بین در این مظهر تمام

از دل دریا برآمد جام جام

از دل مظهر هزاران چشمه خاست ...

عطار
 
۲۰۱۵

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۳ - در حقیقت معنی «لا مُؤَثِّرَ فِي الوُجودِ اِلَّا الله» که صرف توحید است

 

گه شوی دریا و گردی موج زن

گه درآیی در میان مرد و زن ...

... گه تو کشتی سازی و گه بادبان

گه کنی غرقش بدریا یک زمان

گه شوی ملاح در کشتی تن ...

... گه میان آتش سوزان روی

گه در این دریای بی پایان روی

گه شوی غواص دریای بیان

گه نمایی خود خود بیضاعیان ...

عطار
 
۲۰۱۶

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید

 

... در همه علم جهان نقل آمدیم

من شدم دریا ودارم موجها

خود چه سنجد قطره ای در پیش ما ...

عطار
 
۲۰۱۷

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - فی التوحید باری عز اسمه

 

... این چه درگاهیست قفلش بی کلید

وین چه دریاییست قعرش ناپدید

گر بدین دریا درآیی یک دمی

حیرت جانسوز بینی عالمی ...

... ذره حیرت بصد حسرت دهند

چون تودریایی نه نظاره کن

گردخشکی گردوکشتی پاره کن ...

عطار
 
۲۰۱۸

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... آن تویی و هرچه دانی آن نه اوست

گر توصد دریا در آشامی بزور

همچو کوهی باش و چون دریا مشور

تو مباش آخر چنان کز جرعه

ره به پهلو میروی چون رقعه

هفت دریا نوش کن پس در زحیر

ز آرزوی قطره دیگر بمیر ...

عطار
 
۲۰۱۹

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۲۱ - فی الصفات

 

عشق چیست از قطره دریا ساختن

عقل نعل کفش سودا ساختن ...

... پس بهیچ از جمله خشنود آمدن

جهد چیست از دیده دریا ریختن

در روش از آب گرد انگیختن ...

... ذوق چیست از وعده شبنم داشتن

چشم بر دریای اعظم داشتن

امر چیست از بندگی جان داشتن ...

عطار
 
۲۰۲۰

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

... سالک سرگشته بی عقل و هوش

صد جهان میدید چون دریا بجوش

دید یک یک ذره را طلاب حق ...

... سالها باید که تا یک قطره آب

در دل دریا شود در خوشاب

قطره باران اگرچه پر بود ...

... هرچه بود از شور و سودا برفکند

برهنه خود را بدریا درفکند

چون سر شکر و شکایت بر نهاد ...

عطار
 
 
۱
۹۹
۱۰۰
۱۰۱
۱۰۲
۱۰۳
۳۷۳