گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صامت بروجردی

دو زلفت ای صنم چون عقرب جرار می‌ماند

شکنج طره خم در خمت چون مار می‌ماند

به صیادی چون آهوی دو چشمت می‌شود مایل

دو ابروی کجست چو نخنجر خونخوار می‌ماند

به گلزار جمال بی‌مثالت بسته‌ام دل را

که آب و تاب وی با عارض دلدار می‌ماند

ز باغ ای باغبان بیرون مکن بیچاره گلچین را

که بی‌گل در خزان زین باغها بسیار می‌ماند

دریغ از عمر کوتاغه من و هنگامه هجران

که بر دل داغ وصل بی‌نشان یار می‌ماند

ز سر نقطه لعل لبت بس گفتگو باشد

ولی اسرار وی در پرده پندار می‌ماند

بشو از آب ای واعظ خدا را دفتر خود را

که گفتار خوشت برعکس این رفتار می‌ماند

علو قدر اهل فقر را اندر قیامت بین

کنون در پیش چشم اهل دنیا خوار می‌ماند

بتبر طعنه دشمن صبوری پیشه کن(صامت)

اگرچه صبر قدری درنظر دشوار می‌ماند

 
 
 
مولانا

بیا کامشب به جان بخشی به زلف یار می‌ماند

جمال ماه نورافشان بدان رخسار می‌ماند

به گرد چرخ استاره چو مشتاقان آواره

که از سوز دل ایشان خرد از کار می‌ماند

سقای روح یک باده ز جام غیب درداده

[...]

شیخ بهایی

تمام عمر با اسلام در داد و ستد بودم

کنون میمیرم و از من تب زنار می ماند

صائب تبریزی

ز اسباب جهان حسرت به دنیادار می‌ماند

ز گل آخر به دست گل‌فروشان خار می‌ماند

به آزادی توانگر شو که در ایام بی‌برگی

همین سرو و صنوبر سبز در گلزار می‌ماند

سبک‌مغزان بزم خاک معذورند در مستی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

ازین حسرت که دور از دامن دلدار می‌ماند

ز شیون پنجهٔ دستم به موسیقار می‌ماند

درین گلشن کسی را چون امید عافیت باشد؟

که رنگ گل به رنگ مردم بیمار می‌ماند

بهای باده را پیر مغان گر جنس می‌گیرد

[...]

اسیر شهرستانی

شکفتن در ریاض خاطرم بیکار می‌ماند

گل از یاد بهارم در طلسم خار می‌ماند

خموشی بس که کاهیده است مغز استخوانم را

سخن از ناتوانی بر لب اظهار می‌ماند

پریشان نغمه‌ای زان طره بر تار نفس دارم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه