گنجور

 
ابن یمین

زهی ملک لطافت را وجودت نازنین شاهی

جهان عالم آرایت سپهر حسن را ماهی

ز مهر رویت ار عکسی فتد بر عالم خاکی

هزاران ماه کنعانی بر آرد سر ز هر چاهی

بگرد غنچه خندان در آمد سبزه خطت

تو گوئی مور پیدا کرده بر تنگ شکر راهی

مه دیگر شود پیدا سپهر لاجوردی را

اگر در تیره شب ناگه نمائی رخ ز خرگاهی

مکن با عاشقان جوری عزیز من از آن ترسم

که در آئینه حسنت رسد از چشم بد آهی

کمال حسن شاهی را نباشد هیچ نقصانی

اگر پرسد گدائی را ز راه لطف گه گاهی

مرا بار غمت بر دل فزون میآید از کوهی

ترا باری ز بیرحمی همی آید کم ازکاهی

شب یلدای هجرانت تسلی میدهم دلرا

که شام غم رسد روزی بشادی سحرگاهی

اگر روی ترا بینم شود اندیشه های بد

تو چون ابن یمین آخر کجا یابی نکو خواهی

 
 
 
فرخی سیستانی

نباشد بس عجب شاها! اگر شادی کند شاهی

ز چون تو شه، که شاهان چون ستاره اند و تو ماهی

چنان کز تو به نزدیک منست ای خسرو آگاهی

ز تو تا خسروان چندان بود کز ماه تاماهی

ایا مر گاه شاهی را به جای یوسف چاهی

[...]

امیر معزی

به من بگذشت ناگاهی جهان افروز دل خواهی

قدش نازنده چون سروی رخش تابنده چون ماهی

ز قیرش بر سمن دامی ز مشکش پرشکر مهری

زسحرش در مژه تیغی ز سیمش در زنخ چاهی

بدو گفتم نگارینا زمانی مگذر از پیشم

[...]

سنایی

الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی

به دل سنگی به بر سیمی به قد سروی به رخ ماهی

شه خوبان آفاقی به خوبی در جهان طاقی

به لب درمان عشاقی به رخ خورشید خرگاهی

خوش و کش و طربناکی شگرف و چست و چالاکی

[...]

ابن یمین

نگارینا نمیشاید ترا گفتن برخ ماهی

که در حسنت کسی همتا ندید از ماه تا ماهی

ز نور روی تو خورشید اگر نه ذره ئی بودی

برین پیروزه او رنگش مسلم کی شدی شاهی

دلم را ز آتش اندوه بآب لطف برهاند

[...]

سیف فرغانی

نگاری کز رخ چون مه کند بر نیکوان شاهی

بهشتست او که اندر وی بیابی هرچه می خواهی

اگرچه عاشقانش را بهشت اندر نظر ناید

غلام هندوند اورا همه ترکان خرگاهی

ایا دنیا زتو گلشن بعشق تست جان درتن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه