نگاری کز رخ چون مه کند بر نیکوان شاهی
بهشتست او که اندر وی بیابی هرچه می خواهی
اگرچه عاشقانش را بهشت اندر نظر ناید
غلام هندوند اورا همه ترکان خرگاهی
ایا دنیا زتو گلشن بعشق تست جان درتن
رخ پرنور تو روشن بنور صبغت اللهی
جفا باعاشقان کم کن که مر سلطان ظالم را
درازی باشد اندر دست واندر عمر کوتاهی
الا ای طالب صادق اگر بر وی شدی عاشق
کنون می ران که براسبی کنون می رو که بر راهی
چو داد بندگی دادی ستاندی خط آزادی
کنون مطلق که در بندی کنون رسته که درچاهی
ازو او را خوه ای مسکین چو او داری همه داری
زدریا در طلب زیرا زجو حاصل شود ماهی
وگر اورا همی خواهی ببر پیوند خود ازخود
چو دربارت گهر باشد مکن با دزد همراهی
بپای عقل خود نتوان طریق عشق او رفتن
که نتوان زرگری کردن بدست افزار جولاهی
برو ای سیف فرغانی زمانی دور شو از خود
دمی کزخویشتن دوری زنزدیکان درگاهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای معشوق و جاذبههای عشق میپردازد. شاعر معشوق را بهشتی میداند که همه آرزوها را در خود جای داده است. هرچند عاشقان ممکن است زیباییهای این بهشت را نادیده بگیرند، عشق به او در دلها جا دارد. شاعر از دنیا میخواهد که زیباییها و عشق را درک کند و به عاشقان جفا نکند، زیرا زندگی کوتاه است و به دست آوردن عشق ارزشمند است. همچنین از اهل عشق میخواهد که در راه این محبت، دلبسته نشوند و به آزادی دست یابند. در نهایت، شاعر به اهمیت دوری از حجابهای خودمحوری و نزدیکی به حقیقت عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی که چهرهاش مثل ماه میدرخشد و اگر به او نظر کنی، بهشت را میبینی. او مظهر آرزوهاست و در وجودش هر چیزی که بخواهی، پیدا میشود.
هوش مصنوعی: هرچند که به نظر عاشقان، بهشت جذاب و دلنشین میآید، اما آن فرد سیاهچشم (غلام هند) برای همه ترکها از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است.
هوش مصنوعی: آیا دنیا به خاطر عشق تو مانند گلشنی است؟ جانم در وجودم به نور چهرهات تابش دارد و نور الهی بر آن میتابد.
هوش مصنوعی: با عاشقان کمتر سختی و بیمهری کن، چون طول عمر ظالم مانند عمر کوتاه انسانها است و روزی به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دنبال حقیقتی، اگر واقعاً عاشق او شدهای، اکنون باید به سمت او بروی و بر اسب خود را برانید و به راه ادامه بدهی.
هوش مصنوعی: وقتی که به خدمت و تابعیت کسی درآمدی، در واقع بندی از او گرفتهای و حالا که آزاد شدهای، دیگر نباید خودت را به بند کسی درآوری؛ زیبایی زندگی در رهایی و آزادی است، نه در اسارت.
هوش مصنوعی: اگر تو خواهان او هستی، ای بیچاره، زیرا اگر او را داشته باشی، همه چیز داری. بر روی دریا برای طلب او برو، زیرا از آب، ماهی نصیبت خواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر خواهان او هستی، پیوند خود را از چیزهای بیارزش قطع کن. چون اگر در خانهات جواهر وجود داشته باشد، نباید با دزد همنوازی کنی.
هوش مصنوعی: عقل انسان نمیتواند به تنهایی راه عشق را طی کند، زیرا مثل این است که یک زرگر بخواهد با ابزارهای نادرست کار کند؛ در واقع، برای درک عشق نیاز به تسلط و ابزارهای مناسب است.
هوش مصنوعی: ای سیف فرغانی، دور شو از خود و لحظهای بیخیال خودت باش، زیرا دوری از خودت باعث نزدیکی به دیگران و درگاه عشق میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نباشد بس عجب شاها! اگر شادی کند شاهی
ز چون تو شه، که شاهان چون ستاره اند و تو ماهی
چنان کز تو به نزدیک منست ای خسرو آگاهی
ز تو تا خسروان چندان بود کز ماه تاماهی
ایا مر گاه شاهی را به جای یوسف چاهی
[...]
به من بگذشت ناگاهی جهان افروز دل خواهی
قدش نازنده چون سروی رخش تابنده چون ماهی
ز قیرش بر سمن دامی ز مشکش پرشکر مهری
زسحرش در مژه تیغی ز سیمش در زنخ چاهی
بدو گفتم نگارینا زمانی مگذر از پیشم
[...]
الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی
به دل سنگی به بر سیمی به قد سروی به رخ ماهی
شه خوبان آفاقی به خوبی در جهان طاقی
به لب درمان عشاقی به رخ خورشید خرگاهی
خوش و کش و طربناکی شگرف و چست و چالاکی
[...]
زهی ملک لطافت را وجودت نازنین شاهی
جهان عالم آرایت سپهر حسن را ماهی
ز مهر رویت ار عکسی فتد بر عالم خاکی
هزاران ماه کنعانی بر آرد سر ز هر چاهی
بگرد غنچه خندان در آمد سبزه خطت
[...]
مبارک منزلی، کانجا فرود آید چو تو ماهی
همایون عرصهای، کارد به سویش رخ چنین شاهی
روان شد موکب جانان چرایی منتظر ای جان؟
چو خواهی رفت ازین بهتر نخواهی یافت همراهی
مکن عیبم که میکاهم چو ماه از تاب مهر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.