گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

در دشت جز غم تو مرا غمگسار نیست

در کوه جز خیال توام یار غار نیست

هر ریشه رشته ای ست که از پا برآمده ست

آب و هوای این چمنم سازگار نیست

با تشنگی بساز که چون می درین چمن

یک جرعه آب نیست که آن را خمار نیست

واقف کسی ز راز جهان نیست، کز محیط

خاشاک ظاهر است و گهر آشکار نیست

راز برهنگان جنون بی نهایت است

دریا کنار دارد و ما را کنار نیست

شاهان برو سلیم چرا رشک می برند؟

ملک سخن چو بیش ز یک گوشوار نیست