گنجور

 
سلیم تهرانی

هوای تخت ندارد کسی که گوشه‌نشین است

سر و دلی که به ما داده‌اند تاج و نگین است

به غیر عیب جهان بر زبانشان سخنی نیست

مدار صحبت آزادگان عشق برین است

به سر رویم همه شب به کوی یار و عبث نیست

کلاه ما که چو پاپوش شبروان نمدین است

گمان زر چو ندارد دل حریص ملول است

که خنده رویی هندو ز زعفران جبین است

ز اعتماد سمند تو داغم ای شه خوبان

که هرچه هست ترا در رکاب خانه ی زین است

دل سلیم کند هر کجا اراده ی طاعت

اشاره می کند ابروی او که قبله چنین است

 
 
 
گلها برای اندروید
ابوالفرج رونی

بدان خدای که بر روی رقعه عظمت

کمیته بیدق حکمش هزار فرزین است

دو چاکرند همی صبح و شام بر در او

که آن یکی گهرافشان و این گهر چین است

سپهر زیر کف قهرمان قدرت اوست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
امیر معزی

چه گوهرست که کانش خُم دَهاقین است

به رنگ لالهٔ نَعمان و بوی نسرین است

به مجلس ملکان همنشین زیر و بم است

به بزم ناموران مونس ریاحین است

نه آینه است ولیکن درو به‌دست بتان

[...]

مولانا

ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست

بهانه کن که بتان را بهانه آیینست

از آن لب شکرینت بهانه‌های دروغ

به جای فاتحه و کاف‌ و ها و یاسین است

وفا طمع نکنم زانک جور خوبان را

[...]

سعدی

اگر تجارت بحر و سفینه می‌خواهی

سفینه‌ای که در او بحرها بود این است

سفینه‌ای‌ست که گر صد هزار از آن خواهی

کنار بحر هزارش روان به یک چین است

همام تبریزی

مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است

دهان من به حدیث لب تو شیرین است

به باغ می‌کشدم آرزوی دیدارت

چه جای برگ گل وارغوان و نسرین است

به وقت خنده نظر کرده‌ام به دندانت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه