چه گوهرست که کانش خُم دَهاقین است
به رنگ لالهٔ نَعمان و بوی نسرین است
به مجلس ملکان همنشین زیر و بم است
به بزم ناموران مونس ریاحین است
نه آینه است ولیکن درو بهدست بتان
خیال زلف گرهگیر و جَعد پرچین است
ز روی هزل و کنایت عصای پیران است
ز روی جدّ و حقیقت نشاط غمگین است
بدین صفت نبود در همه جهان گهری
مگر شراب که پروردهٔ دهاقین است
چنانکه هست ز فعل شراب قوّت روح
ز تیغ ناصر اسلام نصرت دین است
یمین دولت عالی علاء ملک ملوک
حُسام دین که پسندیدهٔ سلاطین است
ابوالمظفر شمسالمعالی اسمعیل
که خاک پای معالیش ماه و پروین است
خدایگان صفتی کز خدایگان و خدای
نصیب او همه اقبال و عِزّ و تمکین است
به نور و صَفوَت خاطر چو مرد مِعراج است
بهزور و قوت بازو چو مرد صفّین است
نجات مُمتَحَنان است تاکه در بزم است
هلاک اهرمنان است تاکه در زین است
غریق نعمت او شهریار کرمان است
رهین منت او پادشاه غزنین است
رسید همت او از عُلوّ بهجایگهی
که هفتمین فلکش پایهٔ نخستین است
هر آن رکاب که از پای او شرف یابد
سر فریشته را آن رکاب بالین است
نگار نامهٔ او کارساز محتاج است
صریر خامهٔ او دستگیر مسکین است
ستاره نیست ولیکن ستاره آثارست
فرشته نیست ولیکن فرشته آیین است
ازوست رونق ملک خدایگان جهان
که ملک چهره و او دیدهٔ جهانبین است
عروس مدح و ثنا را سَخاش دامادست
وفاش جلوهگرست و رضاش کابین است
عدوش را ز مساکین همی شمارد چرخ
که در مساکن تیمار چون مساکین است
روا بود که ز خصمان کیش کین نکشد
که روزگار ز خصمش کشنده ی کین است
ایا بزرگ امیری که نقش اَعلامت
طراز مملکت شاه مشرق و چین است
به باغ مملکت از دشمنان خلل نرسد
که رای و حَزم تو آن باغ را چو پروین است
مخالف تو به دنیا و آخرت تَبَه است
که در عقوبت سِجن و عذاب سِجّین است
ز طین پاکسرشت است جوهر تو خدای
زرشک جوهر تو نار دشمن طین است
ز بهر آنکه همه لفظ تو شکربارست
دوگوش مستمع از لفظ تو شکرچین است
گشادهطبع تو همواره همچو دریایی است
که موج او ز طبس تا در فلسطین است
به حسب قدرت اگر بخششی کنی یک روز
نصیب یابد ازو هر که در نصیبین است
بهنیزهٔ تو شود سفته گوهر مردان
که بازوی تو چو میزان و او چو شاهین است
عجب مدارکه تشبیه اوکنم به شهاب
که در یمین تو سوزندهٔ شیاطین است
اگر نه خامهٔ تو در بنان تو صدف است
چرا همیشه صدفوار گوهرآگین است
به شکل هست چو زوبین و تیر در کف تو
به عقل در دل دشمن چو تیر و زوبین است
به وقت جود فزون است یک فذلک او
زهر حساب که در جملهٔ فرامین است
اگر ز عقل همه راستی بود تلقین
مرا ثنا و مدیحت ز عقل تلقین است
نکوترست به نام تو یک قصیدهٔ من
ز صد قصیدهٔ غرّا که در دواوین است
وگرچه تضمین خوب است در میانهٔ مدح
بَنات فِکرت من خوبتر ز تضمین است
قبول شعر من اندر جهان از آن قِبَل است
که از تو شعر مرا اهتزاز و تحسین است
گر آفرین تو چون جان و دل نداشتهام
من آنکسمکه تن من سزای نفرین است
به حکم فرمان رفتم به حضرت ملکی
که در پرستش او شاه چین و ماچین است
ز اشتیاق تو ایوان عیش شیرینم
خراب گشته چو ایوان قصر شیرین است
همیشه تا که مه آب پیش ایلول است
همیشه تا بس ایلول ماه تِشرین است
مه سعادت تو از مَحاق خالی باد
وزان حساب که در عقدههای تِنّین است
تهی مباد زرای تو ملک و دولت و دین
که رای تو سبب امن و عدل و تسکین است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف گوهر و ویژگیهای آن پرداخته و آن را با عناصر مختلفی مانند شراب، دین، قدرت و ثروت مقایسه میکند. شاعر به ستایش فردی بزرگ میپردازد که در میان امرا و بزرگان دارای مقام و منزلت بالایی است. او را به عنوان منبع نعمت و قدرت معرفی کرده و بر اثرات مثبت او بر جامعه تأکید میکند. شعر از زیباییهای سخن و بلاغت در وصف این شخصیت معنوی و سیاسی نیز بهره میبرد و به نوعی به اهمیت او در ایجاد امنیت و عدالت در سرزمینش اشاره دارد. پایان شعر با آرزوی بقای عزت و قدرت او ذکر میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف جواهر یا سنگ قیمتی میپردازد که منشأ و منبعش از جایی خاص و باارزش است. رنگ آن شبیه به گل لاله و بوی آن مانند عطر گل نسرین است. به طور کلی، زیبایی و ارزشمند بودن این جواهر را با تصاویر زیبایی از رنگ و عطر مقایسه میکند.
هوش مصنوعی: در محافل پادشاهان و بزرگان، به جزئیات و نکات مهم توجه میشود، ولی در جشن و میهمانیهای مشهور و بزرگ، فضای شاداب و دلپذیری حاکم است.
هوش مصنوعی: اینجا تصوِّر میشود که چیزی مشابه آینه وجود دارد که در آن تصویر زیباییهای خیال انگیز و جذابی مانند زلفهای گرهدار و موهای مجعد به نمایش درآمده است. یعنی اگرچه این چیز به معنای واقعی آینه نیست، اما در آن به نوعی زیبایی و جذابیتی وجود دارد که توجه را جلب میکند.
هوش مصنوعی: از روی شوخی و کنایه، میتوان گفت که این حالت مانند عصای پیری است، اما از دید جدی و واقعی بودن، این حالت میتواند نشانهای از غم و اندوه باشد.
هوش مصنوعی: در سراسر جهان، هیچ چیز با ارزشی وجود ندارد که بخواهد در مقام گوهر قرار گیرد، مگر شراب که حاصل تلاش و زحمات کشاورزان است.
هوش مصنوعی: شراب با خاصیتش روح را تقویت میکند، مانند اینکه شمشیر ناصرالدین برای یاری دین اسلام مؤثر است.
هوش مصنوعی: دست راست دولت و پادشاهی، بسیار بلند مقام و بزرگوار، که مورد پسند و تأثیر سلطنتها است.
هوش مصنوعی: ابوالمظفر شمسالمعالی اسماعیل کسی است که توجه او به اندازهای بالاست که پای او برای ماه و ستارهها به حساب میآید.
هوش مصنوعی: خداوندی که دارای صفات الهی است و از جانب خداوند به او همه خوشبختی، احترام و قدرت عطا شده است.
هوش مصنوعی: دو حالت را توصیف میکند: یکی حالت روشنی و آرامش ذهن که به مقام بالا و معنوی شبیه است، و دیگری قدرت بدنی و شجاعت که به نبرد و جنگیدن ارتباط دارد. به عبارت دیگر، آدمی میتواند با نیروی درونیش به اوج معنویات برسد، یا با قدرت فیزیکی خود در میدان جنگ بایستد.
هوش مصنوعی: نجات انسانهای آزمایش شده در زندگی، زمانی است که در مجالس نشاط و خوشی حضور دارند، اما نابودی و آسیب کسانی که به شیطنت و بدی مشغولند، زمانی است که بر کرسی قدرت و ریاست نشستهاند.
هوش مصنوعی: شخصی که در نعمتهای الهی غرق شده، مانند پادشاه کرمان است و همیشه باید قدردان لطف و کرم پادشاه غزنین باشد.
هوش مصنوعی: عزم و اراده او به اندازهای بالا و قوی بود که به مرتبهای رسید که در آنجا هفتمین آسمان به عنوان نخستین پایه قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر بار که پای او بر رکاب مینشیند، آن رکاب به اندازهای بلندمرتبه میشود که سر فرشتگان را میپوشاند.
هوش مصنوعی: چهره زیبای او به درمانده کمک میکند و صدای قلم او یاریگر بیپناهان است.
هوش مصنوعی: شاید ستارهای وجود نداشته باشد، اما نشانههایی از آن به جا مانده است. مانند این که فرشتهای نیست، اما نشانههای فرشته در اخلاق و رفتار وجود دارد.
هوش مصنوعی: جلوه و زیبایی حکومت و سروری جهان به او وابسته است، زیرا او خود چهرهای از زیبایی دارد و ناظر بر تمام جهان است.
هوش مصنوعی: عروس در اینجا نمایانگر شعر و ستایش است که با شور و شوق به رخ میکشد و داماد در این تصویر، شاعر است که به اوج زیبایی و احساس رسیده. رضا نیز نماد رضایت و خوشبختی است که مرتبط با این پیوند است.
هوش مصنوعی: چرخ (سرنوشت) افراد ضعیف و نیازمند را در نظر میگیرد و آنها را با مسکینان یکی میداند، زیرا در شرایط دشوار و تحت مراقبت به مانند آنها زندگی میکنند.
هوش مصنوعی: اینگونه صادقانه است که اگر دشمنی نسبت به کسی کینهای ورزد، آن شخص هم حق دارد که از او دوری کند و با احتیاط رفتار کند، زیرا زندگی همواره بر اساس دشمنیها و کینهها جریان دارد.
هوش مصنوعی: آیا تو فرمانروایی بزرگ هستی که نشان و علامت تو، نماد قدرت و سلطنت در سرزمینهای شرقی و چین است؟
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده است که باید مراقب باشیم تا دشمنان نتوانند به سرزمین و منابع ما آسیب برسانند، چرا که تدبیر و قدرت تو مانند ستارهای درخشان، این باغ را محافظت میکند.
هوش مصنوعی: کسی که با تو مخالف است، نه تنها در این دنیا بلکه در آخرت هم باخت خورده است و عذاب شدید و مجازات او در جهنم خواهد بود.
هوش مصنوعی: تو از مادهای پاک و نیک سرشت به وجود آمدهای، مانند زرشک که دارای جوهر گرانبهایش است. اما جوهر تو، یعنی درون و ذاتت، دشمنی است که از آن مادهای خنثی و زشت نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه تمام کلمات تو شیرین و دلنواز است، دو گوش شنونده از کلمات تو مانند جمعآورنده شکر، لذت میبرند.
هوش مصنوعی: خوشروحیه و بخشنده بودن تو همچون دریایی است که امواجش از طبس تا سرزمین فلسطین گسترده است.
هوش مصنوعی: اگر به اندازه تواناییات بخشش کنی، روزی خواهد رسید که هر کسی که در نصیبین است از آن بهرهمند خواهد شد.
هوش مصنوعی: سهم و قدرت تو به قدری زیاد است که میتواند ارزش و جایگاه مردان را تعیین کند، چرا که توانایی تو همچون ترازویی است که میتواند همه چیز را با دقت بسنجد و مقایسه کند.
هوش مصنوعی: عجب است که من او را مانند شهابی تصور کنم که در سمت راست تو، شیاطین را میسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر قلم تو مانند صدفی در دستان تو به نظر میآید، پس چرا همیشه مانند صدفی که درونش مروارید دارد، پر از زیبایی و ارزش است؟
هوش مصنوعی: اندیشه و تفکر تو مانند تیر و زوبینی در دست توست که میتواند به دل دشمن نفوذ کند و او را هدف قرار دهد. در واقع، عقل و هوش تو همچون سلاحی نافذ است که میتواند بر دیگران تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: در زمان generosity و بخشندگی، فضیلت و خوبیها بیشتر نمایان میشود و این اوست که شامل همه دستورات و اصول اخلاقی است.
هوش مصنوعی: اگر همه حقیقتها بر اساس عقل باشد، پس ستایش و تحسین من نیز نتیجهای از عقل است.
هوش مصنوعی: بهتر است که من فقط یک شعر از تو را بنویسم که به خوبی نام تو را ذکر کند، تا اینکه بخواهم صد شعر بزرگ و زیبا از دیگران را در کتابها بیاورم.
هوش مصنوعی: اگرچه تضمین و ضمانت خوب است، اما در میان ستایش دختران، افکار من از تضمین بهتر است.
هوش مصنوعی: شعر من در جهان مورد قبول است، زیرا تحسین و توجه تو را به خود جلب کرده است.
هوش مصنوعی: اگر تو را مانند جان و دل نداشتهام، من همان کسی هستم که جسمم سزاوار نفرین است.
هوش مصنوعی: به دستور فرمان به درگاه موجودی رفتم که در پرستش او، بزرگترین مقامها و ارزشها وجود دارد.
هوش مصنوعی: عشق و اشتیاق تو باعث شده است که لذتهای زندگیام ویران شود و حال و روزم مثل ایوان قصر شیرین به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: همواره تا زمانی که ماه آبان در آسمان است، تابش نورش به زمین ادامه دارد.
هوش مصنوعی: ماه خوشبختی تو از تاریکیها و مشکلات دور باشد و همچنین از حساب و کتابی که در مشکلات و دشواریها نهفته است.
هوش مصنوعی: امیدوارم که ثروت و قدرت و دین تو خالی نباشد، زیرا تدبیر تو باعث ایجاد امنیت، عدالت و آرامش است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بدان خدای که بر روی رقعه عظمت
کمیته بیدق حکمش هزار فرزین است
دو چاکرند همی صبح و شام بر در او
که آن یکی گهرافشان و این گهر چین است
سپهر زیر کف قهرمان قدرت اوست
[...]
ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
بهانه کن که بتان را بهانه آیینست
از آن لب شکرینت بهانههای دروغ
به جای فاتحه و کافها و یاسینست
وفا طمع نکنم زانک جور خوبان را
[...]
اگر تجارت بحر و سفینه میخواهی
سفینهای که در او بحرها بود این است
سفینهایست که گر صد هزار از آن خواهی
کنار بحر هزارش روان به یک چین است
مرا دماغ ز بویت هنوز مشکین است
دهان من به حدیث لب تو شیرین است
به باغ میکشدم آرزوی دیدارت
چه جای برگ گل وارغوان و نسرین است
به وقت خنده نظر کردهام به دندانت
[...]
کنون که قبله ی من روی آن نگارین است
سجود پیش رخ او کنم که راه این است
نماز من چو در این قبله طاعت است و قبول
ز خاک قبله ی خود ساختن چه آیین است
چو روی دوست بود فارغم ز قبله ی غیر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.