گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

محبت از دل ما شُسته نقش کینه‌خواهی را

زیارت می‌کند چون کعبه برق ما سیاهی را

ز فیض پرتو دل شکرها دارم درین گلشن

که گلچین چراغم کرده باد صبحگاهی را

شهان را چشم بر عالم گشودن عیب می‌باشد

بیاموزند کاش از باز خود، صاحب‌کلاهی را

سیاهی کعبه چند از جامهٔ خود می‌زند بر ما؟

همه کس دارد از عشق این لباس دادخواهی را

نیم در عشق او چون دیگران، آری کجا دارد

خس و خاشاک دریا آبروی خارماهی را

سلیم آن گل، گذاری کاشکی سوی چمن آرد

که از سر لاله بگذارد هوای کج‌کلاهی را

 
 
 
ناصر بخارایی

دریغ آخر ز روی من چه می‌داری نگاهی را

رسد خورشید بر دیوار و بیند روی کاهی را

بسوزد بر سر آتش چو عنبر زلف مشکینش

اگر در کار مهرویان کنم یک روز آهی را

به بالایت نخواهم کرد هرگز سرو را نسبت

[...]

هلالی جغتایی

بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را

برآورد از سر نو بر سپهر حسن ماهی را

معاذالله! اگر می کاست یک جو خرمن حسنش

بباد نیستی می داد هر برگ گیاهی را

چو پا برداشتی، ای نرگس رعنا، بغمازی

[...]

صائب تبریزی

زر و سیم جهان در پرده دارد عمر کاهی را

به قدر فلس باشد خار زیر پوست ماهی را

گر از روشندلانی، صبر کن بر داغ ناکامی

که آب زندگی هرگز نیندازد سیاهی را

مدان از بی گناهی گردهان عذر نگشایم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
ابوالحسن فراهانی

مخواه از دوستان ای دوست عذر کم‌نگاهی را

که هم چشم تو خواهد کرد آخر عذرخواهی را

نه خورشید است دارد داغ های او فلک بر دل

ز شب هر صبحدم می‌افکند داغ سیاهی را

شهادت بر جراحت‌های دل داد اشک و نشنیدی

[...]

سلیم تهرانی

نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را

ز چشم برق همچون داغ اندازد سیاهی را

جهان از می‌پرستی چون خرابم می‌تواند کرد؟

چه نقصان است اگر راند کسی در آب ماهی را؟

بلندی پست فطرت را به اندک مایهٔ دنیاست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه