گنجور

 
سحاب اصفهانی

در بساط عاشقی از عشق غیر از نام نیست

می گساران را بجز شهد هوس در جام نیست

بهر وصل شاهدی هر بزم خواهی چیده شد

نغمه ی چنگش بجز بانگ صلای عام نیست

ز آفت خط بتان زین بیش بود افسانه‌ها

شکر کاین افسانه ی باطل در این ایام نیست

هست هر آغاز را انجامی از پی وین زمان

از پی آغاز حسن نیکوان انجام نیست

بر خلاف عشق بازان من در این نخجیرگاه

هر طرف جویای آن صیدم که با من رام نیست

شاهدان را از زوال حسن بود اندیشه‌ها

کس به دور ما در این اندیشه‌های خام نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode