کی شکایت از دل بی رحم دلبر داشتم؟
گر چو او من هم دلی از سنگ در بر داشتم
نیست غم گر داده ام جان ز آنکه با خود کرده ام
آن غمی کآن را زجان خویش خوش تر داشتم
دیدم استغنای او اکنون به زخمی راضیم
ورنه من ز آن بی وفا امید دیگر داشتم
نیست افسوسی گرم در راه عشقت رفت سر
لیک صد افسوس از آن شوری که در سر داشتم
گوش بر عهد بتان چون سادگان دادم ولی
ساده تر ایشان که پندارند باور داشتم
چون تو را دیدم به روز حشر رفت از خاطرم
شکوه هایی کز تو با دارای محشر داشتم
تا پر و بالم بکندی من نبستم دل به دام
کز توام بیم رهایی بود تا پر داشتم
جور آن شوخ ستمگر برد از یادم (سحاب)
آن شکایتها که از چرخ ستمگر داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش با سیمین صنوبر در نهان سر داشتم
ای خوش آن عیشی که با سیمین صنوبر داشتم
در برمن بود تا روز آن نگار نوش لب
داد خود تا روز از آن نوشین لبان برداشتم
زیبد ار با ماه تابان برزنم زیرا که دوش
[...]
من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم
کز سمن بالین و از شمشاد بستر داشتم
داشتم در بر نگاری را که از دیدار او
پایهٔ تخت خود از خورشید برتر داشتم
نرگس و شمشاد و سوسن مشک و سیم و ماه و گل
[...]
دوش بی روی تو روی از خون دل برداشتم
بار بر دل پای در گل دست بر سر داشتم
داده جان بر باد و برخاک درت بنهاده روی
دیده غرق آب و دل در عین آذر داشتم
بی فروغ شمع روی مجلس آرایت چو شمع
[...]
تا ز خواب مستی غفلت سری برداشتم
چون حباب از سر نهادم هرچه در سر داشتم
کس چو من از مزرع امید حاصل برنداشت
کاشتم تخم هوسها را و دل برداشتم
در بیابان طلب از ننگ واپسماندگی
[...]
چون صدف دستی که از بهر گهر برداشتم
گر به دندان می گرفتم عقد گوهر داشتم
بستر وبالین من بود از پروبال هما
تا درین بستانسرا سر در ته پرداشتم
دامن پاک قیامت را چرا در خون کشم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.