گسستن کی توانم زان دو گیسو
که بستم صد هزارش دل به هر مو
سر شکم آبرو برد ای دریغا
که ناید باز آب رفته در جو
نخواهد ماند دل در دست یک تن
کمان و تیر آن مژگان و ابرو
به چهر لاله گونت خال مشکین
در آتش رفته گویی طفل هندو
تعالی الله در اوصافت چه گویم
بدین حسن و بدین رای و بدین رو
ز صنف آفرینش کس ندیدم
بدین خلق و بدین خلق و بدین خو
لبت نوشین بطی میگون و می خوار
رخت سیمین بتی گل رنگ و گلبو
به عکس دلبران دلخواه و دلبند
خلاف دیگران دل دار و دلجو
کم آزاری که لطفش عادت وکیش
وفاداری که مهرش خصلت و خو
ستم درعصر او بر بال عنقا
جفا در عهد او بر شاخ آهو
صفایی تا به زلفت دل فرو بست
به چوگان تو سر بنهاده چون گو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو از نوروز گردد این جهان نو
هوا خوشتر شود آنگه همی رو
مرا هجران آن آهوی آمو
همی دارد چو بچه مرده آهو
ز گردشهای این چرخ سبکرو
همان آید کزان سنگ و از آن جو
پدر گفتش که چون زر سایه افکند
ترا از گوهر و از پایه افکند
نیاید دُنیی و دین راست هر دو
ز حق میدان که نتوان خواست هر دو
در این رقص و در این های و در این هو
میان ماست گردان میر مه رو
اگر چه روی میدزدد ز مردم
کجا پنهان شود آن روی نیکو
چو چشمت بست آن جادوی استاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.