رو ترش ار کنی همی محتملم عتاب را
ور همه تلخ تر دهی منتظرم جواب را
با لب نوش پرورت نیست کبابم آرزو
هست تفاوت این قدر مست تو و شراب را
ز آن گل رخ به غنچگان پاک کنی عرق مکن
بوی فزون کند همی تابش خور گلاب را
سیل سرشک چشم من بسته شود به آستین
گر همی از گریستن منع توان سحاب را
داد به باد نیستی هجر تو خاک هستیم
زانکه در آتش است جان ماهی دور از آب را
مهر رخت به یک نظر پیر جوان کند ز سر
دور قمر به عکس اگر شیب کند شباب را
درد فراق و صبر من می نکند برابری
صعوه ناتوان کجا پنجه زند عقاب را
خسرو حسن خویش گو از دل ما سکون مجو
شه ز خراج بگذرد مملکت خراب را
نیست صفایی ار ترا جای به صدر بزم او
بس که به جنب بندگان بوسه زنی جناب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از حالتی متناقض و پیچیده از عشق و دلتنگی صحبت میکند. او به معشوق خود میگوید که حتی اگر با روی ترش به او نگاه کند، باز هم منتظر جواب و محبت اوست. او به تفاوت میان مستی معشوق و شراب اشاره میکند و از زیباییهای او میگوید که باعث غم و عشق او شده است. شاعر به شدت تحت تاثیر فراق و دوری معشوق قرار دارد و احساس میکند که وجودش بدون او بیمعناست. در نهایت، شاعر از او میخواهد که به دل و حال بیقرار او توجه کند و بر این بیقراری و زیباییها بیفزاید. شعر به نوعی در تلاش است تا عمق احساسات عاشقانه و درد جدایی را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: اگر با چهرهی درهم و ناراضی به من نگاه کنی، باز هم انتظار دارم که حرفهایت را بشنوم. حتی اگر تمام کلماتت تلخ و سنگین باشد، من همچنان منتظر پاسخ تو هستم.
هوش مصنوعی: دلخواه من این است که در کنار تو باشم، اما آرزوهایم به کبابی نمیرسند. به خوبی میدانم که بین حالت مستی تو و شراب تفاوت زیادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: از آن گل، اگر بخواهد که به غنچههای پاک رخ بنماید، نباید زودتر از موعد درخشید. چرا که تابش خورشید، بوی گلهای معطر را بیشتر میکند.
هوش مصنوعی: چشمان من از شدت گریه به قدری پر از اشک شده که اگر بخواهم جلوی آن را بگیرم، مثل این است که بخواهم بارش باران را متوقف کنم.
هوش مصنوعی: وجود ما در دوری از تو به باد رفته است، چون جان ماهیای که از آب دور مانده در آتش سوخته و ناتوان است.
هوش مصنوعی: محبت چهره تو به یک نگاه میتواند پیر را جوان کند و اگر ماه به طرفی متمایل شود، جوانی را هم تغییر میدهد.
هوش مصنوعی: درد جدایی و شکیبایی من به هیچ وجه با قدرت و قابلیت عقاب قابل مقایسه نیست؛ مانند پرندهای ضعیف نمیتوانم در برابر قدرت و نیروی آن بایستم.
هوش مصنوعی: خانم زیبا، از دل ما آرامش را نخواهید. پادشاهی که از پرداخت مالیات به راحتی عبور میکند، نمیتواند کشوری ویران را اداره کند.
هوش مصنوعی: اگر در جمع افرادی برجسته و محترم قرار بگیری، اما در کنار آنها تواضع و احترام به دیگران را فراموش کنی، آن جایگاه اهمیتی نخواهد داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وقت گل است نوش کن باده چون گلاب را
بلبل نغمه ساز کن بلبله شراب را
ساغر لاله هر زمان باد نشاط می دهد
بین که چه موسمی ست خوش نقل و می و کباب را
مرغ چو در سرو شد، بال کشید در زمین
[...]
وقت صبوح شد بیار آن خور مه نقاب را
از قدح دو آتشی خیز و روان کن آب را
ماه قنینه آسمان چون بفروزد از افق
در خوی خجلت افکند چشمه ی آفتاب را
وقت سحر که بلبله قهقهه برچمن زند
[...]
ساقی مهوش ار دهد جام شراب ناب را
به که سپهر داردم ساغر آفتاب را
چند شوم به میکده بیخود و همدمان برند
مست کشان کشان سوی خانه من خراب را
ساقی گلعذار من گر ز رخت عرق چکد
[...]
پنجه خطاست با بتان خسته دل خراب را
خاصه بتی که بشکند پنجه آفتاب را
ای به دو لعل آتشین آب حیات تشنگان
بی تو قرار کی بود تشنه دل کباب را
روز قیامت ای پری، هوش بری زآدمی
[...]
هرزه نقاب رخ مکن طرهٔ نیم تاب را
زاغ چسان نهان کند بیضهٔ آفتاب را
وصل تو چون نمیدهد در ره عشق کام کس
چند به چشم تشنگان جلوه دهد سراب را
کام که بوده در پیت گرم که مینمایدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.