مرا دمی نفسی لحظه ای و آنی نیست
که با جفا و وفا از تو امتحانی نیست
بجز مشاهدهٔ آن جمالبی کم و کیف
در آن جهان که منم ماه و آسمانی نیست
شهید عشق تو را بهتر از دم شمشیر
میان معرکه امروز ترجمانی نیست
کم است از قدح خشک و کاسهٔ تنبور
هر آن سری که در او شورش و فغانی نیست
همای روح شود صید آن چنان جسمی
که در شکنجهٔ یک مشت استخوانی نیست
قسم به شیشه و پیمانه بینوایان را
که به ز پیر خرابات مهربانی نیست
من از ته دل و جان عندلیب آن با غم
که در قفای بهاران او خزانی نیست
هر آن که سر ز دو عالم کشیده می بینم
که جز در تو پناهی ز آستانی نیست
ز گفتگو چه کند غنچه لال اگر نشود
که در ادای سخن های دل زبانی نیست
خوش است حال سعیدا به یمن همت عشق
که در تدارک برگی و آشیانی نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شدت احساسات عاشقانهاش را توصیف میکند و میگوید که هیچ لحظهای از زندگی او بدون یاد معشوق نمیگذرد. او عشق را دائماً در حالت آزمون و امتحان میبیند و زیبایی معشوق را فراتر از هر چیزی توصیف میکند. شاعر همچنین بر این نکته تأکید میکند که در زندگی، تنها آرامش و پناهی که میتواند پیدا کند، از وجود معشوق نشأت میگیرد. اگرچه سختیها و چالشها وجود دارند، ولی عشق به او امید و خوشبختی میبخشد. در نهایت، شاعر بیان میکند که عشق او همچون پرندهای آزاد است که به هیچ چیز وابسته نیست.
هوش مصنوعی: من لحظه ای نفس راحتی ندارم و هیچ زمانی نیست که با بدی و خوبی تو آزمایشی از من نگذرد.
هوش مصنوعی: به جز دیدن آن زیبایی، در آن دنیا چیزی نیست که من را پر کند، چون من خودم ماهی هستم و آسمانی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشق تو را بهتر از لحظهای که شمشیر در وسط میدان جنگ به تیزی خود میدرخشد، نمیتوان توصیف کرد.
هوش مصنوعی: کسانی که در دل خود شور و هیجان ندارند، مانند جام خالی یا کاسهٔ تنبور بیصدا هستند؛ یعنی آنها از زندگی و احساسات خالیاند و هیچ حالت شوری در وجودشان احساس نمیشود.
هوش مصنوعی: روح انسان به حقیقتی والا و آزاد تبدیل میشود که در قالب جسم مادی گرفتار نشده است و حتی در شرایط سخت و فشارهای جسمی هم نمیتواند آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: به شیشه و پیمانه قسم میخورم که به مستمندان بیپناهی، دوستی و مهربانی از جانب پیر آمده در خرابات وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من از صمیم قلب و با تمام وجود همچون بلبل میگویم که در پس غمهای بهار، هیچ نشانهای از خزان وجود ندارد.
هوش مصنوعی: دوستانه میتوان گفت که هر کسی که از مشکلات و دشواریهای این دنیا فرار کرده، میبینم که تنها جای پناه و آرامش برای او در توست و هیچ مقام و مکانی جز تو نمیتواند او را حمایت کند.
هوش مصنوعی: اگر گل سرخی لال باشد، چه بر سر گفتوگو خواهد آمد؟ چرا که برای بیان احساساتش زبان و کلامی ندارد.
هوش مصنوعی: حال کسی که در مسیر عشق گام برمیدارد، خوب و خوشایند است، زیرا او دغدغهای برای جمعآوری مال و زندگی دنیا ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا که هیچ نصیبی ز شادمانی نیست
بسی تفاوتم از مرگ و زندگانی نیست
بروزگار جوانی اگر ترا رنگیست
مرا بجز سیبی رنگی از جوانی نیست
ز من فلک عوض عشوه عمر می خواهد
[...]
خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست
پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
درخت قد صنوبر خرام انسان را
مدام رونق نوباوهٔ جوانی نیست
گلیست خرم و خندان و تازه و خوشبوی
[...]
اگرچه یار مرا هیچ مهربانی نیست
ورا چو من به جهان هیچ بنده جانی نیست
فدای جان عزیزش هزار جان و جهان
مرا مودّت و عشق رخش نهانی نیست
یقین که در دل تو نیست مهربانی نیز
[...]
بقای عمر در این خاکدان فانی نیست
جهان پر از غم و امید شادمانی نیست
گل مراد از این آب و گل چه میجوئی
که در ریاض جهان بوی کامرانی نیست
برای صحبت یاران مهربان کریم
[...]
کدام زخم که بر من ز دلستانی نیست
کدام خاک کش از خون ما نشانی نیست
بخوشدلی نه که خاموشم از تو چون صورت
هزار غم ز تو دارم مرا زبانی نیست
مراست جانی و خواهم به پات افشاندن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.