چنان که گل به سر شاخسار میآید
به پای خود سر عاشق به دار میآید
مرا توقع احسان ز کارفرما نیست
که مزد کار من از ذوق کار میآید
غرض تهیه آغوش خاکساریهاست
ز بحر موجه اگر بر کنار میآید
به کار هرکه درین نشئه سایه اندازی
در آفتاب قیامت به کار میآید
به آتش جگر آفتاب آب زدن
ازان عقیق لب آبدار میآید
کنون که سوختهای در جهان امکان نیست
ز سنگ بیهده بیرون شرار میآید
حقوق خدمت ما گرچه بیشمار بود
نظر به لطف تو کی در شمار میآید
جز این که از ته دل در دعا برآرم دست
دگر ز دست و دل من چه کار میآید
به آفتاب جهانتاب میرسد صائب
چو صبح هرکه به دنیا دوبار میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مساعی تو در ابطال عمر فرسایی
خلاف قاعدۀ روزگار می آید
تویی که کام دل آرزو و زفیض کفت
بخلق بی جگر و انتظار می آید
شراب را که دهی چاشنی زآب حیات
[...]
ز باد بویِ عرق چینِ یار میآید
خصوص آن که نسیمِ بهار میآید
چو سر ز جیبِ عرق چین برآورد گویی
نسیمِ خلد ز دار القرار میآید
کدام آهویِ مشکین که در رکاب ِبهار
[...]
بیا نظاره کن، ای دل که یار میآید
ز بهر بردن جان فگار میآید
فراز مرکب ناز و سوار در عقبش
هزار شیفته بیقرار میآید
رسید نازک من، ای نظارگی، زنهار
[...]
بنوش باده که فصل بهار میآید
نوید خرمی از روزگار میآید
ز ابر قطرهٔ آب حیات میبارد
ز باد نفخهٔ مشک تتار میآید
برای رونق بزم معاشران لاله
[...]
رسید مژده دولت یار میآید
چو مه به قلهٔ گردون سوار میآید
به ابروی چو کمان تیر غمزه پیوسته
گمان برم که به عزم شکار میآید
فتاده در پی او صد هزار دل چو سپاه
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.