مرا تعجب از آن پُرحجاب میآید
که در خیال چه سان بینقاب میآید
ز نوشخند تو زهر عتاب میبارد
ز حرف تلخ تو کار شراب میآید
ز روی گرم تو دلها چنان ملایم شد
که زخم آینه بر هم چو آب میآید
ز نغمه مستی می میکنند مخموران
درین چمن ز هوا کار آب میآید
قدم شمرده نهد حسن در قلمرو خط
چو عاملی که به پای حساب میآید
مگر ز توبه پشیمان شد آن بهار امید
که رنگ رفته به روی شراب میآید
به بر چگونه کشم آن میان نازک را
که در خیال به صد پیچ و تاب میآید
مگر ز صبح بنا گوش یار نور گرفت
که بوی یاسمن از ماهتاب میآید
حریف عشق نگردیده پرده ناموس
کجا نهفتن بحر از حباب میآید
ز خط یار نظر بستن اختیاری نیست
که از مطالعه بیخواست خواب میآید
جز این که گرد برآرد ز هستیم صائب
دگر چه زین دل پر اضطراب میآید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز بس که در نظرم آفتاب میآید
ز چشمِ مردمکِ دیده آب میآید
همیگذشت به تعجیل و خاطرم میگفت
فرو گریز که مستِ خراب میآید
کبوتری که نشیمنگهش هوایِ دل است
[...]
از آن به چشم ترم بیحجاب میآید
که کار آینه گاهی ز آب میآید
اگرچه دیده به پایت نمیتوانم سود
خوشم که اشک منت تا رکاب میآید
چو بینمت نتوانم که ضبط گریه کنم
[...]
مرا تعجب از آن پُرحجاب میآید
که در خیال چه سان بینقاب میآید
ز نارسایی بخت سیاه در عجبم
که چون به خانه من آفتاب میآید
به حرف بیاثر ما که گوش خواهد کرد
[...]
هنوزم از مژه، کار سحاب میآید
هنوز دجله به چشمم سراب میآید
ز دل به جز کف خاکستری نماند و هنوز
نفس ز سینه چو دود از کباب میآید
به آفتاب هم این خیرگی گمانم نیست
[...]
ز دل غبار به چشم پر آب میآید
همین متاع ز ملک خراب میآید
مپرس مرغ چمن را که سوختهست ای گل؟
ز آتش تو چو بوی کباب میآید
ز فوت تشنهلبان ره تو در گوشم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.