گنجور

 
صائب تبریزی

جذبه عاشق اثر در سنگ خارا می‌کند

کوهکن معشوق خود از سنگ پیدا می‌کند

هرکه بر خود سخت گیرد کارهای سهل را

سنگ بهر شیشه هستی مهیا می‌کند

دامن همت به دست آور درین گلشن که سرو

طی راه عالم بالا به یک پا می‌کند

کار روشن گوهران هرگز نیفتد در گره

کشتی می بادبان از ابر پیدا می‌کند

دست ناشستن ز دنیا بی‌جگر دارد ترا

ورنه ماهی بستر و بالین ز دریا می‌کند

جمع می‌سازد دل صدپاره را سودای عشق

لاله از داغ درون شیرازه پیدا می‌کند

قهرمان عشق را آیین و رسم دیگرست

دار منصور از کلام راست برپا می‌کند

صحبت همت‌بلندان کیمیای دولت است

تاج‌بخشی ساغر از بالای مینا می‌کند

می‌تواند بر کمر زد دست در دیوان حشر

هرکه امروز از بصیرت کار فردا می‌کند

خامشی از هرزه‌گویان است در دیوان عشق

دل همان از ساده‌لوحی نامه انشا می‌کند

گر رگ خامی نباشد با جنونش دور نیست

روزگاری شد که صائب مشق سودا می‌کند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال‌الدین اسماعیل

از رضی الملک الحق شرمساری حاصلست

بس که اندر حقّ من لطف و کرم‌ها می‌کند

لیک تا فصل خزان آغاز دم سردی نهاد

گوییا کآن دم سرایت با تن ما می‌کند

در خوی خجلت غرق گردد سراپایم همی

[...]

سلمان ساوجی

آفتابی از شکاف ابر ایما می‌کند

عاشقان را در هوا چون ذره رسوا می‌کند

باز در زیر نقاب فستقی رخسار گل

می‌نماید بلبلان را مست و شیدا می‌کند

لعل او با من به لطف و خنده می‌گوید سخن

[...]

شاه نعمت‌الله ولی

دلبر سرمست ما عزمی به دریا می‌کند

منع نتوان کردنش چون میل مأوا می‌کند

چشم ما پر آب کرده خوش نشسته در نظر

این عنایت بین که او با دیدهٔ ما می‌کند

آفتاب حسن او هرجا که بنماید جمال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از شاه نعمت‌الله ولی
حیدر شیرازی

صانع بی‌چون که این عالم هویدا می‌کند

این همه قدرت ز صنع خویش پیدا می‌کند

چون درست مهر پنهان می‌کند

دامن گردون پر از لؤلؤ لالا می‌کند

در شب تاریک بهر روشنایی در سپهر

[...]

خیالی بخارایی

گوهر اشکم که راز دل هویدا می‌کند

ز آن نشد پنهان که بازش دیده پیدا می‌کند

اشک اگر بی‌وجه ریزد آبروی ما رواست

چون به رو می‌آید آخر آنچه با ما می‌کند

نافه گر برد از خطت عطری به صد خون جگر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه