گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

از رضی الملک الحق شرمساری حاصلست

بس که اندر حقّ من لطف و کرم‌ها می‌کند

لیک تا فصل خزان آغاز دم سردی نهاد

گوییا کآن دم سرایت با تن ما می‌کند

در خوی خجلت غرق گردد سراپایم همی

کز تو خادم‌زاده رسم خود تقاضا می‌کند

گرچه اندر خدمت تو این سخن جزوی بود

گر تو دستوری دهی بگذارمش تا می‌کند