کدام باغ به دیدار دوستان ماند
کسی بهشت نگوید به بوستان ماند
درخت قامت سیمینبرت مگر طوبیست
که هیچ سرو ندیدم که این بدان ماند
گل دو روی به یک روی با تو دعوی کرد
دگر رخش ز خجالت به زعفران ماند
کجاست آنکه به انگشت مینمود هلال
کز ابروان تو انگشت بر دهان ماند
هر آنکه روی تو بیند برابر خورشید
میان رویت و خورشید در گمان ماند
عجب مدار که تا زندهام محب توام
که تا به زیر زمینم در استخوان ماند
شگفت نیست دلم چون انار اگر بکفد
که قطره قطره خونش به ناردان ماند
غریق بحر مودت ملامتش مکنید
که دست و پا بزند هر که در میان ماند
به تیر غمزه اگر صید دل کنی چه عجب
که ابروانت به خمیدن کمان ماند
جفا مکن که نماند جهان و هرچه دروست
وفا و صحبت یاران مهربان ماند
اگر روی به هم درکشی چو نافهٔ مشک
طمع مدار که بوی خوشت نهان ماند
تو مرده زنده کنی گر به عهد بازآیی
که عود یار گرامی به عود جان ماند
لبی که بوسه گرفتم به وقت خنده ازو
به بر گرفتن مهر گلابدان ماند
خطی مسلسل شیرین که گر بیارم گفت
به خط صاحب دیوان ایلخان ماند
امین مشرق و مغرب علاء دولت و دین
که پایگاه رفیعش به اسمان ماند
خدای خواست که اسلام در حمایت او
ز تیر حادثه در بارهٔ امان ماند
وگرنه فتنه چنان کرده بود دندان تیز
کزین دیار نه فرخ و نه آشیان ماند
ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
تو آن جواد زمانی کز ازدحام عوام
درت به مشرب شیرین کاروان ماند
به روزگار تو هرجا که صاحب صدریست
ز هول قدر تو موقوف آستان ماند
تو را به حاتم طایی مثل زنند و خطاست
گل شکفته که گوید به ارغوان ماند؟
من این غلط نپسندم ز رای روشن خویش
که طبع و دست تو گویم به بحر و کان ماند
جلال و قدر منیعت کجا و وهم کجا
من آن نیم که در این موقفم زبان ماند
فنون فضل تو را غایتی و حدی نیست
که نفس ناطقه را قدرت بیان ماند
تو معن زائدهای در کمال فضل و ادب
که تا قیامت ازو در کتب نشان ماند
جهان نماند و اقبال روزگار تو باد
که نام نیک تو باقیست تا جهان ماند
علیالخصوص که سعدی مجال قرب تو یافت
حقیقت است که فکرت معالزمان ماند
تو نیز غایت امکان ازو دریغ مدار
که آن نماند و این ذکر جایدان ماند
به رغم انف اعادی دراز عمر بمان
که دزد دوست ندارد که پاسبان ماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در ستایش زیبایی، عشق و وفا سروده شده است. شاعر به توصیف ویژگیهای معشوق خود میپردازد و با استفاده از تصاویر زیبا و سمبلیک، او را در مقایسه با طبیعت و چیزهای مقدس قرار میدهد. در اشعار به باغ بهشت، درخت طوبی، گل و خورشید اشاره شده و محبت و عشق عمیق شاعر به محبوبش بیان میشود. همچنین، شاعر به وفاداری و اهمیت ارتباط دوستانه اشاره دارد و به این نکته تأکید میکند که حتی در دوریها نیز عشق و دوستی باید حفظ شود. در پایان، نام و یاد معشوق به عنوان یک یادگار ابدی ذکر میشود که فراموش نشدنی است.
هوش مصنوعی: کدام باغی میتواند به زیبایی و دلنشینی دوستان باشد؟ هیچکس نمیتواند بگوید که بوستانی بهشتی است اگر از دیدار دوستان خالی باشد.
هوش مصنوعی: درختی با قامت زیبای نقرهای مانند درخت طوبی است؛ زیرا هیچ درخت سروی را ندیدم که به آن زیبایی نزدیک باشد.
هوش مصنوعی: گل با تو به خاطر دو روییاش صحبت کرد و دیگر رویش از شرم به زعفران شبیه شد.
هوش مصنوعی: کجاست آن کسی که با اشاره، هلالی را نشان میدهد؟ او حالا از زیبایی ابروان تو حیران مانده و بر دهانش سکوت نشسته است.
هوش مصنوعی: هر کس که چهره تو را ببیند، در مقایسه با خورشید، نمیتواند زیبایی و درخشش تو را درک کند و همیشه در شگفتی میماند.
هوش مصنوعی: عجیب نباش که تا زمانی که زندهام، به تو عشق میورزم؛ حتی وقتی که به زیر خاک بروم و در استخوانهایم بمانم.
هوش مصنوعی: عجیب نیست که دل من مانند انار شود، اگر بشکند؛ زیرا خونش مانند دانههای نازک انار به زمین میریزد.
هوش مصنوعی: کسی را که در دریای محبت غرق شده ملامت نکنید، زیرا هر کسی که در این وضعیت گیر افتاده، سعی میکند تا نجات پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر با چشمان تو دل را شیفته کنی، جای تعجب نیست که ابروهایت به شکل کمانی خمیده به نظر برسد.
هوش مصنوعی: خواهش میکنم بیوفایی نکن، چرا که دنیا و همه چیزهای موجود در آن پایدار نیستند، اما دوستی و محبت دوستان واقعی همواره باقی میماند.
هوش مصنوعی: اگر به هم نزدیک شوی و روی خود را به سمت من بگردانی، مثل مشک که عطرش پنهان نمیماند، از این فکر که بوی خوش تو همیشه در خفا باقی میماند، دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر تو به وعدهات برگردی، میتوانی مرده را زنده کنی، چرا که عود محبوب مانند عود جان است و به آن روح میبخشد.
هوش مصنوعی: لبی که در زمان خنده بوسیدم، حالا که در آغوشم است، بویی شبیه به گل دارد.
هوش مصنوعی: اگر نوشتاری شیرین و پیوسته بیاورم، مانند خطی است که در دیوان ایلخان وجود دارد.
هوش مصنوعی: امین مشرق و مغرب، در حقیقت نمایندهای است که در دولت و دین، جایگاه بلندی دارد و مقام او چنان است که به آسمانها میرسد.
هوش مصنوعی: خداوند خواست که اسلام در پناه او از حوادث و مشکلات محفوظ بماند.
هوش مصنوعی: اگر نه این بود که با تدابیر خودمان مانع از بروز مشکلات شدیم، اوضاع به قدری بحرانی میشد که دیگر نه خانهای خوشبخت میماند و نه مکانی برای زندگی.
هوش مصنوعی: کسی که درک کرده است که نیکی و بدی از رفتار مردم شکل میگیرد، باید تلاش کند تا کارهای خوب انجام دهد.
هوش مصنوعی: تو مانند اسبی هستی که در زمانهای شلوغ و پرتجمع، از میان تودههای مردم به سوی نوشیدن آب شیرین کاروان رفتهای.
هوش مصنوعی: در زمانه تو، هر جا که کسی با سیرت و قلب بزرگ وجود دارد، به خاطر ترس از عظمت تو، در آستانه تو متوقف میماند.
هوش مصنوعی: شما را به بزرگی حاتم طایی مثال میزنند، اما این اشتباه است که بگوییم گل شکفته مانند گل ارغوان است.
هوش مصنوعی: من این اشتباه را از نظر روشن خود نمیپسندم که بگویم طبع و دست تو مانند دریا و معدن است.
هوش مصنوعی: عظمت و مقام تو کجاست و خیال در کجاست؟ من آن کسی نیستم که در این حالت سکوت کنم.
هوش مصنوعی: تواناییها و دانش تو به قدری گسترده و بیپایان است که حتی بهترین روشهای تفکر و بیان نیز نمیتوانند آن را به طور کامل توصیف کنند.
هوش مصنوعی: تو یک معنای اضافه و زیبا در فضیلت و آداب هستی که تا ابد در کتابها باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: این دنیا و خوشیهایش پایدار نیستند، اما یاد نیک تو تا همیشه ماندگار خواهد بود.
هوش مصنوعی: به ویژه اینکه سعدی توانست به نزد تو بیاید، این حقیقت را باید پذیرفت که اندیشهات در جریان زمان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: شما نیز از این امکان استفاده کن و آن را دریغ نکن، چرا که این روزها و لحظات ناپایدارند و فقط یاد خداست که باقی میماند.
هوش مصنوعی: با وجود دشمنان و مشکلات بسیار، سعی کن به زندگیات ادامه دهی، زیرا دزد هرگز نمیخواهد که نگهبان بماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دوات من ز برون جدول و درون دریاست
نهنگ و آب سیاهش عجب بدان ماند
عمود صبح ندیدی سواد شام در او
دوات من به دو معنی بدان نشان ماند
رواست کو ید بیضای موسوی است دوات
[...]
به زیر چرخ مقوس که جاودان ماند
کدام تیر شنیدی که در کمان ماند
نصیب من ز جوانی دریغ وافسوس است
ز گلستان خس وخاری به باغبان ماند
بهشت بوته خاری است با کهنسالی
[...]
که گفت غنچة خندان به آن دهان ماند!
چه تهمت است که گویند این به آن ماند!
دل مرا همه در چین زلف او دیدن
چراغ در شب تاریک کی نهان ماند!
مرا غریب وطن کرد و رو به باغ نهاد
[...]
فرید دهد مسیب که کوکب بختش
ز روشنی برخ ماهطلعتان ماند
محیط فیض رسانی که خامه از دستم
ز وصف او بسحاب گهرفشان ماند
بنای همت او طرفه مرتفع قصریست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.