گنجور

 
خاقانی

دوات من ز برون جدول و درون دریاست

نهنگ و آب سیاهش عجب بدان ماند

عمود صبح ندیدی سواد شام در او

دوات من به دو معنی بدان نشان ماند

رواست کو ید بیضای موسوی است دوات

که خامه نیز به ثعبان درفشان ماند

زبان خامهٔ جوشن در زره بر من

به دور باش سنان فعل و تیرسان ماند

چو خسروان گذرم بر مصاف نطق و دوات

از آن به خانهٔ زراد خسروان ماند

عنان جیحون در دست طبع خاقانی است

از آن جهت به سمرقند خضرخان ماند