سَلِ المَصانِعَ رَکباً تَهیمُ في الفَلَواتِ
تو قدرِ آب چه دانی که در کنارِ فراتی؟
شبم به رویِ تو روز است و دیدهها به تو روشن
و إِن هَجَرتَ سَواءٌ عَشِیَّتي و غَداتي
اگر چه دیر بماندم امید برنگرفتم
مَضَی الزَّمانُ و قلبي یَقولُ إِنَّکَ آتٍ
من آدمی به جمالت نه دیدم و نه شنیدم
اگر گِلی به حقیقت عَجین آبِ حیاتی
شبانِ تیره امیدم به صبحِ رویِ تو باشد
و قَد تُفَتَّشُ عَینُ الحیوةِ فِي الظُّلماتِ
فَکَم تُمَرِّرُ عَیشي و أنتَ حاملُ شهدٍ
جوابِ تلخ بدیع است از آن دهانِ نباتی
نه پنج روزهٔ عمر است عشقِ رویِ تو ما را
وَجَدتَ رائِحَةَ الوُدِّ إِن شَمَمتَ رُفاتي
وَصَفتُ کُلَّ مَلیحٍ کما یُحِبُّ و یَرضیٰ
مَحامدِ تو چه گویم؟ که ماورای صفاتی
أخافُ مِنکَ و أرجو و أستَغیثُ و أدنو
که هم کمندِ بلایی و هم کلیدِ نجاتی
ز چشمِ دوست فتادم به کامهٔ دلِ دشمن
أحِبَّتي هَجَروني کَما تَشاءُ عُداتي
فراقنامهٔ سعدی عجب که در تو نگیرد
و إِن شَکَوتُ إِلی الطَّیرِ نُحنَ في الوُکَناتِ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
از سوارانِ سرگشته و تشنه در بیابانها در باره آب انبارها بپرس، تو که در کنار فرات هستی قدر آب را چه میدانی؟
با صورت تو شب من روز است و چشمهایم از تو روشن است، و اگر بروی شب و روز من یکی میشود.
هرچند زمان زیادی منتظر ماندم اما ناامید نشدم، زمان گذشت و قلبم میگوید تو حتما میآیی.
من انسانی به زیبایی تو ندیدم و نشنیدم، اگر از گل ساخته شدهای به حقیقت آمیخته با آب حیات هستی.
در شبهای تاریک امیدم به چهرهی مانند روز توست، همانا گاهی آب زندگانی در تاریکیها جستجو میشود.
عشق ما به تو در همین پنج روز عمر نیست، بلکه اگر استخوانهای پوسیدهام را بعد از مرگ ببویی، بوی دوستی را از آنها استشمام میکنی.
هر زیبای نمکینی را آنگونه که دوست داشت و میپسندید وصف کردم، اما ستایش تو را چگونه بگویم؟ که تو بالاتر از صفات هستی.
هم از تو میترسم و هم به تو امیدوارم و از تو کمک میخواهم و هم به تو نزدیک میشوم، زیرا تو هم کمند بلایی و هم کلید نجات.
به کامِ دلِ دشمن، از چشم دوست افتادم، دوستانم ترکم کردند همانگونه که دشمنانم میخواهند.
عجیب است اگر این اشعار سوزناک سعدی در تو اثر نکند، که اگر به پرندگان شکایت کنم در لانههایشان فریاد سر میدهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بیت دوم مصرع دوم و إِن هَجَرتَ سَواءٌ عَشِیَّتي و غَداتي – سَواءٌ به نصب خوانده شده است
بیت پنجم مصرع دوم و قَد تُفَتَّشُ عَینُ الحیوةِ فِي الظُّلُماتِ – تُفَتَّشُ به صورت فعل معلوم (تُفَتِّشُ) و عینُ به صورت منصوب (عینَ) خوانده شده است و الظُّلُماتِ به صورت الظُّلَماتِ خوانده شده است.
بیت ششم فَکَم تُمَرِّرُ عَیشي و أنتَ حاملُ شهدٍ – شهدٍ به صورت شهدی خوانده شده است اما این قانون فقط برای مصاریع زوج است و در مصرع فرد باید شهدِن خوانده شود
بیت هشتم وَصَفتُ کُلَّ مَلیحٍ کما یُحِبُّ و یَرضیٰ - یَرضیٰ به صورت مجهول (یُرضیٰ) خوانده شده است که مفهوم را به هم می ریزد
بیت آخر وکرات خوانده شده که غلط نیست اما در نسخه موجود نیز وُکنات استفاده شده است.
بیت 3: اِنَّکَ به صورت اَنَّکَ خوانده شده
بیت 6: تُمَرِّرُ (معلوم) به صورت تُمَرَّرُ (مجهول) خوانده شده
بیت 7: الوُدِّ (مجرور) به صورت منصویب الوُدَّ خوانده شده
بیت 8: یَرضیٰ به صورت یُرضي (باب افعال) خوانده شده است
بیت 10: أحِبَّتي به صورت أحَبَّتي خوانده شده است
بیت پنجم: عینُ الحیوةِ به صورت عین الحیوةَ خوانده شده
بیت ششم: تُمَرِّرُ به صورت تُمَرَّرُ (به فتح ر) خوانده شده
بیت هفتم: الوُدِّ منصوب خوانده شده الوُدَّ
بیت هشتم: یَرضیٰ به صورت یَرضي خوانده شده
ولی حس خواندنش بسیار عالی است
بیت دوم: فعل هَجَرتَ به صورت متکلم خوانده شده هَجَرتُ
بیت هشتم: وَصَفتُ به صورت وَصِفتُ خوانده شده است
بیت هشتم: یَرضی (یَرضا) به صورت یُرضي (به ضم ی و آخر آن به صورت ای) خوانده شده
بیت یازدهم: شَکوتُ (متکلم) به صورت شَکوتَ (مخاطب) خوانده شده
بیت ششم فَکَم تُمَرِّرُ عَیشي و أنتَ حاملُ شهدٍ – تُمَرِّرُ با حرف ز و با حرف ر اول با فتحه خوانده شده است (تُمَرَّزُ)
بیت هفتم وَجَدتَ رائِحَةَ الوُدِّ إِن شَمَمتَ رُفاتي – الود به صورت منصوب خوانده شده است ولی چون مضاف الیه است باید مجرور باشد – شَمَمتَ به صورت متکلم خوانده شده است شممتُ که در اینجا بی معناست (البته شممتُ در بار دوم درست است.)
بیت بیت هشتم وَصَفتُ کُلَّ مَلیحٍ کما یُحِبُّ و یَرضیٰ – کل مفعول و منصوب است اما مجرور خوانده شده است
بیت آخر و إِن شَکَوتُ إِلی الطَّیرِ نُحنَ في الوُکَناتِ – شَکَوتُ حرف کاف با ضمه خوانده شده است
بیت اول: المصانعَ به صورت المصانعُ خوانده شده
بیت اول: تَهیمُ به صورت تهیمَ خوانده شده
بیت 5: تُفَتَّشُ (فعل مجهول) به صورت تُفَتِّشُ (فعل معلوم) خوانده شده
بیت 5: عینُ (مرفوع) به صورت عینَ (منصوب) خوانده شده
بیت 7 مصرع دوم: اِن به صورت اَن خوانده شده
بیت 8: یَرضیٰ (معلوم) به صورت یُرضی (مجهول)ٰ خوانده شده
بیت 9: أَخافُ به صورت أخافَ خوانده شده
بیت 11: الوُکَناتِ به صورت الوَکَناتِ خوانده شده
ضمنا اشتباها به جای اینکه روی خطا بزنم روی امتیاز زدم
شهدت فیک جمالا فینت فیبذاتی
قتلتنی بلحاظ و ذات عین حیاتی
ز چشم مست و خرابت مدام مست و خرابم
ولیس نشوءت فی الحب من کوس شقاتی
چو از جمیع جهاتست جلوه گاه تو چشمم
[...]
به یاد آب مجاور دلا در این فلواتی
بود سراب گمان میکنی مقیم فراتی
صنم پرست بدل بر زبان صمد ز چه گوئی
به کعبه و به بغل در نهفته لات و مناتی
اجل ز مرگ خلاصت دهد کشی ز چه منت
[...]
اتی الرّبیع قیل الهموم بالنغماتی
بگیر جام شرابی بنوش آب حیاتی
قدم نهاده به بالین و من به شکر قدومش
نثرت درّ فؤادی علیه فی الخطواتی
نموده آینهٔ حق نمای موسی دل را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴۹ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.