گنجور

 
سعدی

شکست عهد مودّت نگار دلبندم

برید مهر و وفا یار سست‌پیوندم

به خاک پای عزیزان که از محبّت دوست

دل از محبّت دنیا و آخرت کندم

تطاولی که تو کردی به دوستی با من

من آن به دشمن خون‌خوار خویش نپسندم

اگر چه مهر بریدی و عهد بشکستی

هنوز بر سر پیمان و عهد و سوگندم

بیار ساقی سرمست جام بادهٔ عشق

بده به رغم مُناصح که می‌دهد پندم

من آن نیم که پذیرم نصیحت عقلا

پدر بگوی که من بی‌حساب فرزندم

به خاک پای تو سوگند و جان زنده‌دلان

که من به پای تو در مُردن آرزومندم

بیا بیا صنما کز سر پریشانی

نماند جز سر زلف تو هیچ پابندم

به خنده گفت که سعدی از این سخن بگریز

کجا روم که به زندان عشق دربندم

 
 
 
پرسش‌های پرتکرار
غزل ۳۷۷ به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۳۷۷ به خوانش فاطمه زندی
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
سوزنی سمرقندی

بشاعری پدر خویش را نه فرزندم

اگر نه معتقد مجلس خداوندم

سپهر جاه علی افتخار دین که ز فخر

چو شیعه مذهب خود را بران علی بندم

همه مناقب او گویم و مدایح او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
انوری

ز روزگار به یک نامهٔ تو خرسندم

که در دعا همه آن خواهم از خداوندم

شنیده‌ام که به خرسند کم گراید غم

غمم چراست که از تو به نامه خرسندم

ز هرچه باشد خرسند را بسنده بود

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ایا رسیده ز فضل و هنر بدان رتبت

که تیر چرخ خطابت کند خداوندم

علوّ قدر ترا با فلک نهم همبر

پس آنگهی بنشینم که من خردمندم

فلک شدست غبار ستانة تو و لیک

[...]

امیرخسرو دهلوی

چو من ز دوست به داغ درونه خرسندم

نه دوستی بود، ار دل به همرهی بندم

اگر به تیغ ببرند بند بند مرا

تو ذکر وصل خودم کن که باز پیوندم

چو مو که برکنی و باز روید، آن غم تست

[...]

صوفی محمد هروی

بیا بیا که به روی تو آرزومندم

بریدم از خود و خواهم که با تو پیوندم

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه