سرو بلند بین که چه رفتار میکند
وآن ماه محتشم که چه گفتار میکند
آن چشم مست بین که به شوخی و دلبری
قصد هلاک مردم هشیار میکند
دیوانه میکند دل صاحب تمیز را
هر گه که التفات پریوار میکند
ما روی کرده از همه عالم به روی او
وآن سست عهد روی به دیوار میکند
عاقل خبر ندارد از اندوه عاشقان
خفتهست و عیب مردم بیدار میکند
من طاقت شکیب ندارم ز روی خوب
صوفی به عجز خویشتن اقرار میکند
بیچاره از مطالعه روی نیکوان
صد بار توبه کرد و دگربار میکند
سعدی نگفتمت که خم زلف شاهدان
دربند او مشو که گرفتار میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و تأثیرات دلانگیز یک معشوق میپردازد. شاعر به اشاره به رفتارهای دلنشین و جذاب معشوق، او را به عنوان موجودی دلربا معرفی میکند که احساسات و عقل را تحتالشعاع قرار میدهد. شاعر از درد و رنج عاشقانی سخن میگوید که باوجود آگاهی از خطرات عشق، نمیتوانند از جذبه زیبایی معشوق خود فرار کنند. همچنین تأکید میکند که عشق و زیبایی میتوانند عقل را دیوانه کنند و حتی عاقلان را از حقیقت غافل سازند. در نهایت، شاعر به خود اشاره کرده و میگوید که نمیتواند در برابر زیبایی معشوق مقاومت کند و از کسانی که در دام عشق گرفتار میشوند، هشدار میدهد.
هوش مصنوعی: به بلندی سرو نگاه کن که چه حرکتی دارد و به زیبایی ماه توجه کن که چه سخنانی میگوید.
هوش مصنوعی: به آن چشم زیبا و شرابی نگاه کن که با شوخی و ناز، قصد نابود کردن افراد عاقل را دارد.
هوش مصنوعی: هر بار که محبوب به مانند پریها نگاهی به دلبرانداز میکند، دل شخصی که اهل درک و فهم است را دیوانه میسازد.
هوش مصنوعی: ما از همه چیز و همه جا رویم را به سمت او کردهایم، در حالی که آن شخصی که به او تکیه کردهایم، عهد و پیمانش سست و ضعیف است و فقط به دیوار تکیه میکند.
هوش مصنوعی: مردان خردمند از غم و اندوه عاشقانی که خوابیدهاند بیخبرند و به همین دلیل، نقصها و عیبهای دیگران را آشکار میسازند.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم در برابر زیبایی آن چهره استقامت داشته باشم و با گله و ناله به ناتوانی خود اعتراف میکنم.
هوش مصنوعی: او به خاطر مطالعه دربارهی خوبان، بارها از رفتار خود پشیمان شده و دوباره این احساس را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: به تو نگفتم که در دام زلف محبوبان گرفتار نشوی، زیرا این زلفها تو را به سختی به خود مشغول میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
خوبی به روی خوب تو اقرار میکند
عقل از نهیب عشق تو زنهار میکند
دل را دل چو سنگ تو آزار میدهد
دم را دهان تنگ تو افگار میکند
خوشتر ز جان و عمری و از خواب خوش مرا
[...]
شوخی نگر که آن بت عیار میکند
دل را به بند زلف گرفتار میکند
هردم به شیوهای ز کسی میبرد دلی
در حلقههای زلف نگونسار میکند
دشمن دریغ بود که ره یافت پیش دوست
[...]
دل را هوای چشم تو بیمار میکند
جان را امید وصل تو تیمار میکند
طرار طره تو دلم برد عارضت
رو وانهاده پشتی طرار میکند
از بندگی قد تو شد کار سرو راست
[...]
شوخی نگر که آن بت عیّار میکند
دل را به بند زلف گرفتار میکند
هردم به شیوهای ز کسی میبرد دلی
وز حلقههای زلف نگونسار میکند
دشمن دریغ بود که ره یافت پیش دوست
[...]
در زنگبار خاطر من کار میکند
هر صیقلی که آینه را تار میکند
گر در بضاعت هنر آتش زند سپهر
آن را حساب گرمی بازار میکند
دارم بدل ز پرتو غمهای روزگار
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.