کس این کند که ز یار و دیار برگردد
کند هرآینه چون روزگار برگردد
تنکدلی که نیارد کشید زحمت گل
ملامتش نکنند ار ز خار برگردد
به جنگ خصم کسی کز حیل فروماند
ضرورتست که بیچاره وار برگردد
به آب تیغ اجل تشنه است مرغ دلم
که نیم کشته به خون چند بار برگردد
به زیر سنگ حوادث کسی چه چاره کند
جز این قدر که به پهلو چو مار برگردد
دلم نماند پس این خون چیست هر ساعت
که در دو دیده یاقوت بار برگردد
گر از دیار به وحشت ملول شد سعدی
گمان مبر که به معنی ز یار برگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چه چاره سازم اگر آن نگار برگردد
نهان شود ز من و آشکار برگردد
حجاب کردم با خود ز بیمِ طعنه و لیک
به طعنه کی دلم از غم گسار برگردد
از آن حجاب نمایم چو یار مستورست
[...]
ز چهره تو نگه داغدار برگردد
نسیم، سوخته زین لاله زار برگردد
کجا به دست من افتد، که پنجه خورشید
ز طرف دامن او رعشه دار برگردد
مدار بوسه ازان روی شرمناک طمع
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.