هر کس به ره وفا نشیند
بر خاک سیه چو ما نشیند
ثابت قدم آنکه در ره عشق
بر خاک چو نقش پا نشیند
یک لحظه نشیند آنکه با تو
یک عمر ز خود جدا نشیند
در راه تو کی ز پا نشینم
صد خارم اگر به پا نشیند
از کثرت ناکسان به کویست
جا نیست کسی کجا نشیند
یک دم ز بر تو برنخیزد
بیگانه که آشنا نشیند
با من بنشین که نیست عیبی
از شاه که با گدا نشیند
تا هست رفیق مدعی، یار
کی با تو بمدعا نشیند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به شدت دلتنگ و غمگین است و از وضعیت خود میگوید. او انتظار دارد که اگر معشوقش به او توجه کند، شرایط زندگیاش بهبود یابد. او به عشق و اشتیاق خود اشاره میکند و گویای آن است که کسی باعث آشفتهاش است و این آشفتگی را بر سر عشقش میگذارد. شاعر همچنین از غم و اندوه خود سخن میگوید و میترسد که شادیها از زندگیاش گرفته شوند. در نهایت، او به ناکامی در جستوجوی عشق اشاره میکند و بیان میکند که در بیاعتنایی دیگران، هیچ سودی برای او نیست و به دنبال همدمی است که شبهایش را روشن کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که در راه وفاداری قرار بگیرد و به سرنوشت ما دچار شود، مانند ما در سختی و مشقت خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر عشق استوار و ثابت قدم باشد، مانند اثری که بر روی خاک به جا میماند، در دلها ماندگار میشود.
هوش مصنوعی: هر کسی که یک عمر از خود فاصله گرفته و تنها فکرش با تو بوده، باید حتی برای یک لحظه هم کنار تو بنشیند.
هوش مصنوعی: وقتی در مسیر تو هستم، حتی اگر صد خار زیر پایم بیفتد، هرگز از این راه کنار نخواهم رفت.
هوش مصنوعی: در اثر زیاد بودن افرادی که شایستگی کافی ندارند، در این مکان جایی برای نشستن کسی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرگز از کنار تو دور نمیشوم، زیرا بیگانه نمیتواند جای آشنا را بگیرد.
هوش مصنوعی: کنار من بنشین، چون نشستن با فقیر هیچ عیبی برای شاه ندارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دوستانی که ادعای دوستی دارند در کنار تو هستند، یار واقعی به این ادعاها گوش نخواهد داد و در کنار تو نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو تو مگر ز پا نشیند
کاین دل نفسی بجا نشیند
من بودم و دل، تو بردی آن نیز
خود گو که غمت کجا نشیند؟
هر کس که شبی نشست با تو
[...]
دل بی غم تو چرا نشیند
جز دل غم تو کجا نشیند
گردی که ز نعل مرکبت خاست
در دیده چو توتیا نشیند
از بهر غبار خاک کویت
[...]
آن نیست که دل به جا نشیند
تا سر ننهد ز پا نشیند
رویی که ظهور حسن خواهد
در منظر چشم ما نشیند
تیر تو نشسته در دل تنگ
[...]
هر کس بتو دلربا نشیند
بسیار ز خود جدا نشیند
همچون هدفم سفید شد چشم
تا ناوک تو بجا نشیند
از بس تنگست بزم وصلت
[...]
گو از سر هر دو کون برخیزد
هر کس که میان ما نشیند
چون در همه جا بجز تو کس نیست
در صومعه کس چرا نشیند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.