گنجور

 
رفیق اصفهانی

هر کس به ره وفا نشیند

بر خاک سیه چو ما نشیند

ثابت قدم آنکه در ره عشق

بر خاک چو نقش پا نشیند

یک لحظه نشیند آنکه با تو

یک عمر ز خود جدا نشیند

در راه تو کی ز پا نشینم

صد خارم اگر به پا نشیند

از کثرت ناکسان به کویست

جا نیست کسی کجا نشیند

یک دم ز بر تو برنخیزد

بیگانه که آشنا نشیند

با من بنشین که نیست عیبی

از شاه که با گدا نشیند

تا هست رفیق مدعی، یار

کی با تو بمدعا نشیند