مر مکش که ترا می کنند خلق ملامت
وگرنه کشته شوم من، سر تو باد سلامت
مکش مرا که پشیمان شوی و سود ندارد
به کشته نالهٔ حسرت، به مرده آه ندامت
تمام عمر چه باشد که بینداز تو وفائی
کسی که صرف وفای تو کرده عمر، تمامت
بخون و خاک طپم نه جراحتی و نه زخمی
جزین نداشته هرگز شهید عشق علامت
دهم به مژده ی وصل تو جان و خوشدلم آری
خوش است وعده ی دیدار اگر بود بقیامت
بجان رسید رفیق از بلا و رشک رقیبان
که پای رفتن ازان کو نماند ورای اقامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و وفا سخن میگوید و به معشوق خود هشدار میدهد که او را نکشد و از او ملامت نکند. شاعر بیان میکند که اگرچه ممکن است زخمی نشود، اما عشق او عمیق و واقعی است. او به خاطر عشقش جان خود را فدای وصل معشوق میکند و ابراز خوشحالی میکند که اگر وعدهی دیدار در آخرت باشد، او را خوشحال میکند. نهایتاً، شاعر از بلای عشق و حسادت رقیبان صحبت میکند و میگوید که گام برداشتن در این راه دشوار است و کسی نمیتواند بر فضای اقامت بایستد.
هوش مصنوعی: نکشتهام کسی را، زیرا ممکن است مردم تو را سرزنش کنند. اما اگر قرار باشد من کشته شوم، امیدوارم که تو همیشه در سلامت باشی.
هوش مصنوعی: من را نکش که در این صورت پشیمان خواهی شد و این پشیمانی فایدهای نخواهد داشت. زاری و ناله برای کسی که از دست رفته useless است و افسوس بر او فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: تمام عمر چه ارزشی دارد اگر کسی که تمام عمرش را صرف وفای به تو کرده، هیچ وفایی از تو نبیند؟
هوش مصنوعی: بخوان و بگذار تا خاک من را بپوشاند، زیرا هیچ جراحت و زخمی جز این عشق در من وجود ندارد. علامت عشق این است.
هوش مصنوعی: من با خوشحالی و شوق فراوان آمادهام تا به وصال تو برسم و از این موضوع خوشحالم. اگر وعدهی دیدار تو به قیامت موکول شود، برایم خوشایند است.
هوش مصنوعی: رفیق عزیز با مشقت و حسادت رقیبان به زحمت افتاده و به جایی رسیده که دیگر نمیتواند به راحتی حرکت کند و ماندن در یک جا برایش سخت شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت
شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت
به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن
سعادت است سعادت سلامت است سلامت
من از کجا و سلامت که عشق روی تو ورزم
[...]
سرشک دیده دلیلست و رنگ چهره علامت
که در فراق تو جانم چه جور برد و ملامت!
بیا، که از سر رغبت به نام عشق تو کردم
سرای سینه به کلی و ملک دل به تمامت
ز شرم خازن جنت در بهشت ببندد
[...]
زِ شور عشق مرا در سرست شور قیامت
تو ای که عشق نداری برو به راهِ سلامت
قیامتی است به هر گام راهِ عشق و بهشتی
خنک کسی که قیامت بدید تا به قیامت
کمانِ عشق حریفی کشد که باک ندارد
[...]
چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قامت
قیامت است قیامت، قیامت است قیامت!
رهی که محمل او میرود ز گریه کنم گل
بود که عزم رحیلش بدل شود به اقامت
ز خون همچو منی در گذر، وگرنه بمحشر؛
[...]
اگر به ساغر می ماند آفتاب قیامت
رحیل تشنه کوثر بدل شود به اقامت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.