نگار من چو تو زیبا نگار بسیار است
نگار سرو قد و گلعذار بسیار است
تو گر به من نشوی دوست، دوست، هست بسی
تو گر به من نشوی یار، یار، بسیار است
مکن ز لطف کمم ناامید کز تو مرا
امید در دل امیدوار، بسیار است
در این دیار برای تو مانده ام ورنه
بدهر یار پر است و دیار، بسیار است
هزار خار جفا در دلم شکست از تو
همان به دل ز توام خار خار، بسیار است
ز گاه گاه که یادم کنی تو خوشنودم
که این هم از تو فراموشکار، بسیار است
بشغل عشق ترا شغلها خوش است رفیق
وگرنه شغل فراوان و کار، بسیار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره زیبایی معشوق و احساس عشق و دلتنگی شاعر است. شاعر به این نکته اشاره میکند که اگرچه زیباییهای زیادی در دنیا وجود دارد، اما عشق و دوستی معشوق او خاص و بینظیر است. او از انتظار و ناامیدی از دوست شدن معشوق صحبت میکند و میگوید که برای او امید به یاد معشوق کافی است، حتی اگر در دنیای وسیع مجردی وجود داشته باشد. شاعر از زخمهای عاطفی خود میگوید و بیان میکند که یاد کردن معشوق برایش شادیآور است، هرچند که او فراموشکار است. در نهایت، شاعر به حرفه عشق و اهمیت آن در زندگیاش تأکید میکند و میگوید که اگرچه شغلهای زیادی وجود دارد، اما عشق مهمترین و زیباترین شغل است.
هوش مصنوعی: عزیز من، مانند تو زیبا و دلنشین بسیارند. انسانهای خوشهیکل و گلگونرو زیاد هستند.
هوش مصنوعی: اگر تو به من دوست نباشی، دوستان زیادی دارم؛ و اگر تو به من یار نباشی، یاران زیادی دارم.
هوش مصنوعی: از لطف تو ناامید نشوم، چون در دل من امیدهای زیادی به تو وجود دارد.
هوش مصنوعی: در این سرزمین تنها به خاطر تو ماندهام، در حالی که در تمام دنیا یاران و مکانهای زیادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در دل من به خاطر بدیهایی که از تو دیدم، درد و رنج زیادی ایجاد شده است. بهتر است که نه احساساتم را برای تو بیان کنم و نه به تو وابسته شوم، چون آسیبهایی که از تو خوردهام بسیار است.
هوش مصنوعی: هر از گاهی که به یادم میافتی، خوشحال میشوم. این هم نشاندهندهی فراموشکاری توست که برای من، بسیار ارزشمند است.
هوش مصنوعی: رفیق، اگر به عشق مشغول شوی، مشاغل دیگر برایت خوشایند خواهد بود؛ وگرنه کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو را بسوی رقیبان گذار بسیار است
ز رهگذار تو بر دل غبار بسیار است
تو از صفا گل بیخاری ای نگار ولی
چه سود از این که بگرد تو خار بسیار است
مرا به وسعت مشرب چنین به تنگ میار
[...]
نشان زخم که جویی سوار بسیار است
سر سراغ که داری غبار بسیار است
یکی است صید تغافل اگر نمی دانی
به امتحان نظری کن شکار بسیار است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.