گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رفیق اصفهانی

بر آن سرم که دل به دلبری ندهم

به آنکه داده بگیرم بدیگری ندهم

کنم ز روی بتان منع چشم و دل هر دو

به ناز سنگدلی و ستمگری ندهم

دهم به خشک لبی جان و لذت لب خشک

به زمزمی نفروشم به کوثری ندهم

از آن شراب که اندر خم سفالین است

به گنج خانه ی جمشید ساغری ندهم

ز لاله و سمن این دل دمی که نگشاید

چسان به لاله عذار سمنبری ندهم

نهال گلشن عشقم رفیق غیر از مهر

شکوفه ای نکنم جز وفا بری ندهم