بر آن سرم که دل به دلبری ندهم
به آنکه داده بگیرم بدیگری ندهم
کنم ز روی بتان منع چشم و دل هر دو
به ناز سنگدلی و ستمگری ندهم
دهم به خشک لبی جان و لذت لب خشک
به زمزمی نفروشم به کوثری ندهم
از آن شراب که اندر خم سفالین است
به گنج خانه ی جمشید ساغری ندهم
ز لاله و سمن این دل دمی که نگشاید
چسان به لاله عذار سمنبری ندهم
نهال گلشن عشقم رفیق غیر از مهر
شکوفه ای نکنم جز وفا بری ندهم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.