نیست لایق منزلش در هر دلی
گرچه او دارد بهر دل منزلی
زورق افکندیم در بحری که نیست
غیر طوفان بلایش ساحلی
وه چه خوش میگفت رند میکده
با فقیه مدرسه در محفلی
ای ز گفتت زینت هر انجمن
حیف کز درک معانی غافلی
نیست جز این هستی موهوم تو
در میان جان جانان حائلی
با صفا از پرتو نور علیست
روشن ار بینی در این منزل دلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دی ز دیر آمد برون سنگین دلی
با لبی پرخنده بس مستعجلی
عالمی نظارگی حیران او
دست بر دل مانده پای اندر گلی
علم در وصف لبش لایعملی
[...]
هین غذای دل بده از همدلی
رو بجو اقبال را از مقبلی
راستی خوش موضعی خوش منزلی
جای نزهت هر کرا باشد دلی
ای تهی کرده شکم از غافلی
دل تهی کن این بود الصوم لی
گر بیابی عارفی صاحبدلی
خدمت او کن که گردی مقبلی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.